English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English Persian
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
Other Matches
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
magnetization مغناطیسی کردن
magnetization مغناطیس پذیری
magnetization مغناطیس گری
magnetization مغناطیس گردانی
magnetization مغناطیس کنندگی
magnetization characteristic منحنی مغناطیس گردانی
residual magnetization مغناطیس مانده
intensity of magnetization شدت مغناطیس گری
intensity of magnetization شدت مغناطیس کنندگی
magnetization work مغناطیس کنندگی
induced magnetization مغناطیس گردانی القائی
magnetization curve خم مغناطیس پذیری
normal magnetization curve خم مغناطیس پذیری معمولی
ideal magnetization curve منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector مسیر جهت
vector برداری
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector پردار
vector بردار
vector خط سیر
vector حامل بردار
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector حامل
vector space فضای برداری [ریاضی]
vector power توان برداری
vector pair زوج برداری
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
wind vector جهت حرکت باد
wind vector سمت باد
vector quantity کمیت برداری
vector quantities اندازههای برداری
vector psychology روانشناسی بردار نگر
vector product حاصلضرب برداری
vector processor پردازنده برداری
voltage vector بردار ولتاژ
wave vector بردار موج
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
position vector بردار مکان [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
vector product ضرب برداری [ریاضی]
basis vector بردار پایه [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
radius vector بردار مکان [ریاضی]
radius vector شعاع حامل
normal vector بردار قائم
normal vector بردار عمود
arthropod vector کنه ارتروپود
magnetic vector بردار مغناطیسی
axial vector بردار محوری
light vector بردار نور
lift vector بردار برا
burgers vector بردار برگرز
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
flux of a vector شاره بردار
field vector بردار میدان
circulation of a vector چرخه بردار
dope vector بردار خصیصه نما
dope vector خصیصه نما
dope vector بردار
polar vector بردار قطبی
interrupt vector بردار وقفه
vector graphics نگاره سازی برداری
vector field میدان برداری
vector display نمایش برداری
vector diagram نمودار برداری
code vector بردار رمز
vector analysis تحلیل برداری
state vector بردار حالت
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
arthropod vector کنه خونخوار
radius vector بردار شعاعی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
poynting's vector بردار پوینتینگ
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com