English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English Persian
maiden names نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
Other Matches
maiden جدید
maiden دختر باکره
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
maiden over بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
maiden دوشیزه
maiden name نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
maiden speeches نخستین نطق شخص
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
maiden speech نخستین نطق شخص
maiden aunt عمهیاخالهپیرازدواجنکرده
the loose the maiden zone ازاله بکارت کردن
first names نام کوچک
given names name christian =aphid
names عناوین
names شهرت ها
Their names are as follows . اسامی آنها بقرار زیر است
names نام ها
names عنوان ها
names اسم ها
names لقب ها
names کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
names نامیدن نام بردن
names نامیدن
names ذکر کردن
names نام دادن
names مشهور نامدار
names شهرت
names بنام صداکردن
names ابرو علامت
names کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
names نام
names لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
names نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
names نام یک نوع محصول خاص
names نام یک شرکت بزرگ
names اسم
names کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
names نام و شهرت
names کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
the underwritten names نامهای زیرین
the underwritten names اسامی ای که درزیرنوشته شده است
call someone names بد دهنی کردن
call someone names دشنام دادن
brand names علامت ساخت
rug names اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
family names نام فامیلی
family names اسم خانوادگی
brand names نام تجارتی
family names نام خانوادگی
pen-names نام نویسندگی
pen-names نام مستعار نویسنده
trade names اسم تجاری
trade names نام تجارتی
Christian names نام اول شخص
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
call bad names فحش دادن
to call bad names فحش دادن به
call bad names ناسزا گفتن
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com