English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
main motor موتور اصلی
Search result with all words
main drive motor موتور محرکه اصلی
Other Matches
main کامل
in the main بیشتر اصلا
in the main اساسا
main بسیار مهم
main <adj.> اصلی
main با اهمیت
in the main بطور کلی
main دریا
main مهم تمام
with might and main با تمام نیرو با همه توانایی
main نیرومند
main مهم
main مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main ی تر راهنمایی میکند
main مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main خط اصلی
main بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main بزرگ تمام
main کامل شاه لوله
main عمده
main exchange مرکز اصلی
main gap فاصله تخلیه اصلی
main pipe لوله اصلی
main office مرکز اصلی
main menu فهرست انتخاب اصلی
main menu منوی اصلی
main nozzle شیپوره یا نازل اصلی
main oscillator اسیلاتور اصلی
main patent ثبت اصلی
main pole قطب اصلی
main port بندر اصلی
main port ,
main port refrencestation : syn
main port port principal
main memory حافظه اصلی
main members قطعات اصلی
main exciter محرک اصلی
main feed تغذیه اصلی
main field میدان اصلی
main fire سیستم تیراندازی اصلی
main frame کامپیوتر بزرگ
main fuse فیوز اصلی
main gap شکاف اصلی
main guard پست نگهبانی اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
main mast دکل اصلی
main program برنامه اصلی
main carburetor کاربراتور اصلی
main contact کنتاکت اصلی
main connection اتصال اصلی
main column ستون اصلی
main coil بوبین اصلی
main coil سیم پیچ اصلی
main circuit مدار اصلی
main canal کانال اصلی
main camshaft میل بادامک اصلی
main cable کابل اصلی
main busbar شمش اصلی
main building ساختمان اصلی
main body عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
main body عمده قوا
main beam شعاع اصلی
main contractor مقاطعه کار اصلی
main contractor پیمانکاردست اول
main electrode الکترود اصلی
main effort تلاش اصلی نیروها
main effort تلاش اصلی
main drain پمپ اصلی خن ناو
main drain زهکش اصلی
main door در اصلی
main distribution مقسم اصلی
main discharge تخلیه اصلی
main direction جهت اصلی
main deck پل اصلی
main deck عرشه اصلی ناو
main current اتصال سری
main current جریان اصلی
main fire سیستم اصلی اتش
main beam شاه تیر
main tube تیوپاصلی
main transformer تغییردهندهاصلی
main stand تکیهگاهاصلی
main stalk ساقهاصلی
main section قسمتاصلی
main parachute چتراصلی
main mirror آینهاصلی
main leg پایهاصلی
main inlet دهانهاصلی
main glider غلتکاصلی
main fan پروانهاصلی
main entrance ورودیاصلی
main engines موتورهایاصلی
main duct لولهاصلیآب
main vent منقذاصلی
main wheel چرخاصلی
main store حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main store حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main stripe [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
main color رنگ زمینه
main color رنگ اصلی
main diagonal قطر اصلی [ریاضی]
main drag <idiom> مهمترین خیابان شهر
What is the main obstacle ? مانع اصلی چیست ؟
To wonder from the main topic. از مطلب اصلی دور افتادن
rising main جنبشاصلی
main cleanout تمیزکنندهاصلی
main carriage حاملاصلی
main clauses رجوع شود به clause independent
main stage عرشه اصلی
main stage طبقه اصلی
main spring شاه فنر
main signal سیگنال اصلی
main shaft محور اصلی
main shaft میل چرخ
main sewer مجرای اصلی فاضلاب
main sewer لوله اصلی
main sequence رشته اصلی
main sector بخش اصلی
main score نمره اصلی
main sail بادبان اصلی
main routine روال اصلی
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
main stem قسمت اصلی کانال
main stem راه اصلی جویبار
main clause رجوع شود به clause independent
the main army بخش عمده ارتش
main yard قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main wire سیم اصلی
main winding سیم پیچی اصلی
main voltage ولتاژ اصلی
main unit واحد اصلی
main topmast دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main switch کلید اصلی
main storage حافظه اصلی
main storage انباره اصلی
main stem خط اصلی
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
coup de main حمله ناگهانی با تمام قوا
main lines نهر اصلی
main lines نهر مادر
main lines خط اصلی
main road جاده اصلی
main road راه اصلی
main roads جاده اصلی
gas main لوله اصلی گاز
gas main شاه لوله گاز
blast main لوله دم
fire main لوله اب اتش نشانی
collecting main شبکه جمع کننده
collecting main شبکه دریافت
main lines کانال اصلی
main line خط اصلی
main attack حمله اصلی
main battery باطری اصلی
main axis محور اصلی
main line کانال اصلی
main roads راه اصلی
main attack تلاش اصلی نیروها
main attack تک اصلی
main battery توپ اصلی ناو
main armament جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
main anode اند اصلی
water main لوله هادی اب
water main شاه لوله اب
main line نهر اصلی
main amplifier تقویت کننده اصلی
main line نهر مادر
motor- منبع نیروی مکانیکی
motor- ماشین
d.c. motor موتورجریان دائم موتور C.D
motor- موتور
d.c. motor موتور جریان مستقیم
d.c c. motor موتور جریان مستقیم
d.c c. motor موتورجریان دائم
motor- محرک
motor- موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor- حرکتی
motor- رانشگر
motor- اتومبیل راندن
motor- اتومبیل حرکت دهنده
motor رانشگر
motor حرکتی
motor محرک
motor منبع نیروی مکانیکی
motor موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor ماشین
motor موتور
motor اتومبیل راندن
motor اتومبیل حرکت دهنده
main supply line خط تغذیه اصلی
main structure menbers اعضای اصلی ساختمان
main battle tank تانک اصلی
hot blast main هدایت هوای دم داغ
main junction box جعبهمستقیم
main supply route مسیر اصلی اماد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com