Dictiornary-Farsi | main section | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
main section	قسمتاصلی


Other Matches

t section	عضو " T "
section	نیمرخ
section	بره
section	بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
z section	پروفیل "زد"
section out	شکستن موج بطور ناهموار
t section	پروفیل " T "
section	رسدتوپخانه
section	قبضه توپ
section	رسددریایی یا هوایی
section	برش
section	برشگاه
section	بخش قسمت
section	قطعه
section	دسته
section	گروه دایره
section	قسمت قسمت کردن برش دادن
section	قسمت
section	بخش
section	مقطع
section	رسد
section	جوخه
section	شعبه
cross section	رویه برش
built up section	مقاطع مرکب
cross section	سطح مقطع عرضی
butt section	قسمتهدف
crown section	برش در کلید قوس
data section	بخش داده ها
cross section	نیمرخ عرضی
cross section	مقطع
cross section	نیمرخ پهنا مقطع موثر
wing section	بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
coil section	مقطع بوبین
in the non-smoking section	در قسمت غیر سیگاری ها
compact section	مقطع فشرده
conic section	مقطع مخروطی
control section	بخش کنترل
control section	قسمت کنترل
working section	قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
cross section	مقطع عرضی
cross section	برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross section	برش عرضی
cross section	سطح مقطع
center section	بال میانی
staff section	بخش ستادی
economic section	انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
tip section	قسمتنوک
radio section	بخشرادیو
rail section	بخشریل
sagittal section	قسمتهایزیرشکم
section of a bulb	قسمتهایمختلفپیاز
longitudinal section	برش طولی
longitudinal section	نیمرخ طولی
section of a walnut	قسمتهایمختلفگردو
section of a strawberry	قسمتهایمختلفتوتفرنگی
oblique section	مقطع مایل
section of a raspberry	قسمتهایمختلفتمشک
section of a hazelnut	قسمتهایمختلففندوق
pipe section	قسمتلوله
horizontal section	برش افقی
half section	نیم مقطع
enlisted section	قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
extruded section	پروفیل اشترانق پرس
black section	گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
dining section	قسمتغذاخوری
flotation section	بخششناور
wallet section	قسمتکیفپول
honeycomb section	شانهعسل
gauging section	مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
gauging section	برش اندازه گیری
golden section	برش زرین
gun section	یک قبضه توپ با نفرات
gun section	رسدتوپ
half section	نیم برش
section of a log	قسمتهایمختلفکندهدرخت
oblique section	مقطع اریب
root section	مقطع ریشه
rolled section	مقاطع نوردشده
section charge	خرج چند قسمتی
section charge	خرج جزء جزء
section chief	رئیس قبضه
section chief	فرمانده رسد فرمانده قبضه
section gang	دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section hand	کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
section leader	فرمانده رسد یا جوخه
section of dike	نیمرخ راه
section of valley	نیمرخ عرضی دره
cross-section	سطح متقاطع
section crew	دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
regular section	پروفیل نرمال
rectangular section	مقطع مستطیلی
cross section	سطح مقطع موثر
oblique section	مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
oblique section	برش اریب
overflow section	قسمت سر ریز سد
personnel section	کارگزینی
personnel section	قسمت پرسنلی
phantom section	خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
program section	بخش برنامه ها
program section	بخش تهیه برنامه ها
project section	بخش تهیه پروژه ها
project section	بخش تهیه طرحها
properties of section	خواص مقاطع تیرها
radial section	برش شعاعی
range section	قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
full section	برش کامل
transverse section	برش متقاطع
advance section	قسمت جلویی
transverse section	مقطع عرضی
trough section	مقطع ناودانی
trenched section	زیرگاه صندوقهای
air section	رسد هوایی
trenched section	فرم صندوقهای تو گود
aircraft section	قسمت هواپیمایی
aircraft section	رسدهواپیمایی
auxiliary section	برش کومکی
beaded section	شیار برجسته روی گچ وچوب
axial section	برش محوری
base section	بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
advance section	قسمت مقدم در منطقه مواصلات
accessory of section	قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
transversal section	برش عرضی
staff section	قسمت ستادی دسته سمبه
weaving section	منطقه همبری
box section	مقطع قوسی سکل
staff section	قطعات سمبه
standard section	پروفیل استاندارد
structural section	مقطع سازهای
longitudinal section	برش طولی
build up section	مقاطع مرکب
weaving section	منطقه تقاطع
transition section	مقطع تبدیل
ground section	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
base section	رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section of a grain of wheat	قسمتهایتخممرغ
valley cross section	نیمرخ عرضی دره
section of a berry: grape	قسمتهایمختلفانگورحبهای
winding crodd section	سطح مقطع سیم پیچی
cross section of a trunk	بخشعرضیتنهدرخت
standard egg section	مقطع تخم مرغی شکل معمولی
cross section of an airbrush	بخشعرضیرنگپاش
cross section of a molar	قسمتهایمختلفدندانآسیا
shape of cross section	نیمرخ عرضی
section of a legume: pea	قسمتهایمختلفبتولات
inelastic cross section	مقطع برخورد ناکشسان
air movement section	قسمت حرکات هوایی
air ground section	قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
data control section	بخش کنترل داده
absorption cross section	مقطع جذب
box section leg	ساق یا پایه بخشی از جعبه
circular cross section	مقطع گرد
egg shaped section	مقطع تخم مرغی
formwork at cirved section	قالب بندی در سطوح منحنی
section of a capsule: poppy	قسمتهایمختلفکیسه
air movement section	قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
horseshoe shaped section	مقطع نعل اسبی
wall stack section	بخشدودکشدیواری
cross section of a road	بخشعرضیجاده
section of a silique: mustard	قسمتهایمختلفخردل
intermediate frequency section	مقطع فرکانس میانی
cross section area	سطح مقطع
box section bed	جعبه ماشینهای ابزار
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند
Could we have a table in the non-smoking section?	آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
air traffic section	قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
main	ی تر راهنمایی میکند
main	ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main	سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main	مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main	بسیار مهم
main	عمده
with might and main	با تمام نیرو با همه توانایی
main	نیرومند
main	مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main	با اهمیت
main	دریا
in the main	بطور کلی
in the main	اساسا
main	کامل
in the main	بیشتر اصلا
main	مهم تمام
main	MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main	بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main	خط اصلی
main	کامل شاه لوله
main	بزرگ تمام
main	مهم
main <adj.>	اصلی
cross section of a reflex camera	قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
cross section of a refracting telescope	بخشعرضیبازتابتلسکوب
gravity dam of triangular section	سد وزنی با نیمرخ مثلثی
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
cross section of an arch dam	بخشعرضیهلالیسر
cross section of an electron microscope	بخشعرضیالکترودمغناطیسیمیکروسکوپ
cross section of a reflecting telescope	قسمتمورببازتابتلسکوپ
section of a stone fruit: peach	قسمتهایمختلفمیوههایهستهدار
section of a follicle: star anise	قسمتهایمختلفبرگه
cross section of a power plant	قسمتعرضینیروگاه
section of a pome fruit: apple	قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل