Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
main sequence stars
ستارگان رشته اصلی
Other Matches
main sequence
رشته اصلی
see stars
<idiom>
براثر ضربه به سر ستاره دور سر دیدن
stars
نشان ستاره اختر
co-stars
نقش مشترک داشتن
co-stars
همبازیگری کردن
co-stars
همبازی
co-stars
همبازیگر
stars
ستاره
stars
کوکب
stars
نجم
stars
باستاره زینت کردن
stars
انجم
stars
نوعی قایق دونفره
stars
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
stars and bars
نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
the stars twinkle
ستارگان
falling stars
شهاب
falling stars
ثاقب
falling stars
تیرشهاب
falling stars
حجر سماوی
an infinitude of stars
ستارگان بیشمار
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
circumpolar stars
ستارههای پیراقطبی
circumpolar stars
ستارگان دور قطبی
Stars and Stripes
پرچم امریکا
shooting stars
تیرشهاب
shooting stars
ستاره ثاقب
shooting stars
شهاب ثاقب
stars in one's eyes
<idiom>
برق زدن چشمها از خوشحالی
fixed stars
ثوابت
falling stars
تیر شهاب
variable stars
ستارگان متغیر
the stars twinkle
چشمک میزنند
falling stars
شخانه
circumpolar stars
ستارگان پیرا قطبی
tau tauri stars
تو- تاوری ها
tau tauri stars
تو- ثوری ها
sequence
دنباله
[ریاضی]
sequence
پی رفت
sequence
ترادف
sequence
رشته
sequence
ردیف
sequence
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequence
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است
sequence
بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
sequence
کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence
مجموعهای از ارقام دودویی
sequence
مراحل کار
sequence
ترتیب
sequence
توالی
sequence
ترادف تسلسل
sequence
تابعیت
sequence
رشته ترتیب
sequence
به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequence
ترتیب دادن
sequence
زنجیره
sequence
مراحل
sequence
سلسله مراتب
sequence
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
sequence checking
مقابله ترتیبی
sequence checking
کنترل متوالی
developmental sequence
زنجیره رشدی
sequence counter
ترتیب شمار
sequence control
کنترل ترتیب
zero sequence component
مولفه همقطب
control sequence
ترتیب کنترل
compose sequence
دخشه ساختگی
propagation sequence
مرحله انتشار
propagation sequence
تسلسل انتشار
collating sequence
توالی ترتیب رشته تلفیق
collating sequence
ترتیب تلفیقی
sequence check
بررسی ترتیبی
sequence check
مقابله ترتیب
sequence control
کنترل ترتیبی
impluse sequence
توالی ضربه جریان
sonnet sequence
غزلیات مرتبط
sonnet sequence
غزلیات دارای موضوع واحد
sonnet sequence
غزل گروهه
sequence valve
شیر هماهنگ کننده
sequence structure
ساختار ترتیبی
sequence rule
قاعده توالی
sequence of tenses
مطابقه زمانها
sequence of events
رشته حوادث
sequence of command
ترتیب توالی فرامین
sequence number
شماره ترتیب توالی
sequence number
شماره ترتیب
sequence curcuit
مدار چند مرحلهای
sequence curcuit
مدار ترتیبی
sequence control
کنترل متوالی
initiation sequence
مرحله اغازی
compose sequence
ترتیب ساختگی
calling sequence
ترتیب فراخوانی
alphameric sequence
ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
approach sequence
ترتیب توالی تقرب هواپیماها
arithmetic sequence
تصاعد حسابی
[ریاضی]
calling sequence
دبناله فراخوانی
calling sequence
مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
calling sequence
دنباله فراخوانی
fuel handling sequence
سکونساستعمالسوخت
sequence control structure
ساختار کنترل ترتیبی
positive sequence polyphase system of or
مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
positive sequence polyphase system
مدار چند فازی مستقیم
sum of the terms of an infinite sequence
سری
[ریاضی]
positive sequence power in a three phase
توان مستقیم مدار سه فازی
sum of the terms of an infinite sequence
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
with might and main
با تمام نیرو با همه توانایی
main
با اهمیت
main
کامل
main
مهم تمام
main
کامل شاه لوله
main
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main
مهم
main
بزرگ تمام
main
خط اصلی
main
بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main
ی تر راهنمایی میکند
main
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main
<adj.>
اصلی
main
نیرومند
main
بسیار مهم
in the main
بطور کلی
in the main
اساسا
in the main
بیشتر اصلا
main
دریا
main
عمده
main spring
شاه فنر
main signal
سیگنال اصلی
main shaft
محور اصلی
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main shaft
میل چرخ
main sewer
مجرای اصلی فاضلاب
main sewer
لوله اصلی
the main army
بخش عمده ارتش
main sector
بخش اصلی
main stage
طبقه اصلی
main stage
عرشه اصلی
main winding
سیم پیچی اصلی
main voltage
ولتاژ اصلی
main unit
واحد اصلی
main topmast
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main switch
کلید اصلی
main storage
حافظه اصلی
main storage
انباره اصلی
main stem
راه اصلی جویبار
main stem
قسمت اصلی کانال
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main wire
سیم اصلی
main duct
لولهاصلیآب
main vent
منقذاصلی
main wheel
چرخاصلی
rising main
جنبشاصلی
To wonder from the main topic.
از مطلب اصلی دور افتادن
What is the main obstacle ?
مانع اصلی چیست ؟
main store
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main drag
<idiom>
مهمترین خیابان شهر
main diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
main color
رنگ اصلی
main color
رنگ زمینه
main stripe
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
main store
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main tube
تیوپاصلی
main transformer
تغییردهندهاصلی
main stand
تکیهگاهاصلی
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main clause
رجوع شود به clause independent
main clauses
رجوع شود به clause independent
main carriage
حاملاصلی
main cleanout
تمیزکنندهاصلی
main engines
موتورهایاصلی
main entrance
ورودیاصلی
main fan
پروانهاصلی
main glider
غلتکاصلی
main inlet
دهانهاصلی
main leg
پایهاصلی
main mirror
آینهاصلی
main parachute
چتراصلی
main section
قسمتاصلی
main stalk
ساقهاصلی
main score
نمره اصلی
main deck
پل اصلی
main camshaft
میل بادامک اصلی
main cable
کابل اصلی
main busbar
شمش اصلی
main building
ساختمان اصلی
main body
عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
main body
عمده قوا
main beam
شعاع اصلی
main beam
شاه تیر
main stem
خط اصلی
main battery
باطری اصلی
main battery
توپ اصلی ناو
main axis
محور اصلی
main canal
کانال اصلی
collecting main
شبکه دریافت
main deck
عرشه اصلی ناو
main current
اتصال سری
main current
جریان اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com