Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
major cycle
بزرگ چرخه
major cycle
چرخه بزرگ
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
Other Matches
t. major
سرشیپورچی
major
مهاد
major
<adj.>
بنیانی
major
<adj.>
ضروری
major
<adj.>
مهم
major
<adj.>
حیاتی
major
<adj.>
اساسی
major
<adj.>
عمده
major
<adj.>
اصلی
major
یاور
major
ارشد
major
مهاد متخصص شدن
major
بالغ
major
سرگرد
major
طویل ارشد
major
کبیر
major
بزرگ
major
عمده
major
اکبر
major
بزرگتر
major
اصلی
major
مهم عمده
major
سرگرد ارتش
major
بیشتر اعظم
major
رشته اصلی
major
مهم
major penalty
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
major pieces
سوارهای سنگین شطرنج
major planets
سیارات بزرگ
major depression
افسردگی عمده
major epilepsy
صرع بزرگ
major fleet
ناوگان عمده دریایی
major foul
خطای عمده
major party
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
major party
حزب اکثریت
major occultation
غیبت کبری
major command
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major command
یکان عمده
canis major
کلب اکبر
canis major
سگ بزرگ
cqnis major
کلب اکبر
etat major
ستادارتش
force major
قوه قهریه
force major
فورس ماژور
major activity
شعبه اصلی
major activity
قسمت عمده فعالیت عمده
major assembly
قطعه عمده
major assembly
قسمت عمده دستگاه
major axis
محور کانونی
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
major premise
مقدمه کبری
major product
تولیدات عمده
ursa major
خرس بزرگ
ursa major
هفت اورنگ مهین
vis major
فورس ماژور
vis major
قوه قاهره
major motions
مهمترینحرکات
teres major
ماهیچهحداکثرترس
major diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
major corporation
شرکت سهامی بزرگ
Plantago major
بارهنگ
[گیاه شناسی]
ursa major
خرس برزگ
major road
راه با حق تقدم
major road
راه با حق پیش افت راه با پیش افت
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
major sort
جورسازی عمده
major sort
مرتب سازی اصلی
major suit
دست عالی وپر امتیاز
major term
شرط عمده واساسی
quart major
ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
the major premise
کبری
trumpet major
سر شیپورچی
ursa major
دب اکبر
brown major
براون بزرگتر
drum major
طبل بزرگ
drum major
فرمانده طبالان
sergeant major
استوار
sergeant major
گروهبان یکم
major-domos
نافر خوان سالار
major-domos
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
نافر خوان سالار
major-domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo
نافر خوان سالار
major domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major general
سرلشگر
major general
امیر تومان تومان اغا
major general
سرلشکر
major generals
سرلشکر
major generals
سرلشگر
major generals
امیر تومان تومان اغا
major end item
اقلام عمده امادی
major sort key
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
one of the two major sects among muslims
مذهب اهل تسنن
major edible crustaceans
عمدهترینخرچنگهایخوراکی
major inner reaping throw
عمدهترینپرتابدروایداخلی
one of the two major sects among muslims
سنی
major end item
اقلام عمده
major types of shoes
عمدهتریناشکالکفش
column major order
بترتیب ستونی
major international road signs
عمدهترینعلائمجهانیجاده
major outer reaping throw
عمدهترینپرتابدروایخارجی
major sect among shii muslims
اثنی عشری
major North American road signs
عمدهترینعلائمجادهایدرآمریکایشمالی
cycle
دوره عملیات یابازی
cycle
گردش
cycle
دوره
cycle
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
four cycle
چهار چرخه
four cycle
دارای چهاردور یا دوره
cycle
چرخه
cycle
سیکل مدار
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle
تناوب پریود سیکل
cycle
تاکت
cycle
زمانه
cycle
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
R/W cycle
CYCLE WRITE/READ
cycle
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle
سیکل
cycle
: دور
cycle
دور
cycle
سواردوچرخه شدن
cycle
بصورت متناوب فاهر شدن
cycle
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle
چرخه زدن
cycle
چرخ چرخه
cycle per second
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle per second
هرتس
cycle
دوره گردش
cycle
دوران
R/W cycle
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
cycle
حلقه
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
staticizing cycle
سیکل ایستاسازی
reset cycle
چرخه باز نشانی
search cycle
چرخه جستجو
training cycle
مرحله اموزش
planning cycle
دوره برنامه ریزی
procurement cycle
دوره خرید
vapor cycle
سرد زائی مدار بسته
rankin cycle
سیکل رانکین
stirling cycle
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
cycle lock
قفلدوچرخه
exercise cycle
دوچرخهثابت
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
occupancy cycle
دوره سکونت
minor cycle
چرخه خرد
turnaround cycle
مدت رفت و برگشت
turnaround cycle
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
minor cycle
خرد چرخه
menstrual cycle
عادت ماهانه
menstrual cycle
چرخه قاعدگی
memory cycle
چرخه حافظه
motor cycle
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
water cycle
چرخه اب
storage cycle
چرخه انباره
storage cycle
سیکل انباره
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
tempering cycle
دوره بازپخت
number of cycle
تعداد دوره ها
thermodynamics cycle
سیکل ترمودینامیک
trade cycle
دور تجاری
trade cycle
دوره فعالیت تجاری
training cycle
سیکل اموزشی
number of cycle
تعداد تناوبها
engine cycle
سیکل کاری موتور
cycle time
زمان تناوب عمل
cycle time
مدت چرخه
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
cycle stock
موجودی فعال
cycle stealing
حلقه ربایی
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
cycle stealing
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
cycle stealing
مدت چرخه
cycle stealing
چرخه دزدی
cycle spanner
اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cycle time
زمان رفت و برگشت
cycle time
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
duty cycle
دوره کار
duty cycle
چرخه کار
display cycle
چرخه نمایش
design cycle
چرخه طراحی
cycle track
راه دوچرخه رو
cycle time
مدت چرخه زمان چرخه
cycle time
زمان سیکل
cycle time
زمان دوره
cycle time
زمان تناوب
cycle time
زمان
cycle of water
گردش اب در طبیعت
cycle of the room
دورقمر
activity cycle
چرخه فعالیت
business cycle
معادل cycle trade
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com