Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (4 milliseconds)
English
Persian
mantle shelf
سربخاری
Other Matches
mantle
جبه
mantle
پوسته
mantle
شنل زنانه
mantle
بالاپوش
mantle
ردا پوشش
mantle
کلاه توری
mantle
توری چراغ
mantle
پرده
mantle
پوست روکش
heating mantle
ژاکت حرارتی
incandescent mantle
توری چراغ
mantle edge
لبهپوسته
mantle rock
سنگپوش
mantle burner
چراغ توری
mantle ring
تیر حمال حلقوی شکل
mantle layer
غشاء جنینی مخ
mantle lamp
چراغ توری
chimney-mantle
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
off the shelf
مواد در دسترس
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
off the shelf
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
shelf
سراشیب عمق دریا
shelf
تپه دریایی جزیره نما
shelf
سکوی کوهستانی
shelf
سراشیب ساحل دریا
shelf
کنار گذاشتن
shelf
در تاقچه گذاشتن
shelf
هرچیز تاقچه مانند
shelf
فلات قاره
shelf
رف
shelf
تاقچه
shelf
قفسه
shelf
طاقچه
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
shelf channel
کانالقفسهای
tool shelf
محلقراردادنوسایل
I cant reach the shelf .
دستم به قفسه نمی رسد
I cannot reach the shelf.
قدم به قفسه نمی رسد
to put something on the shelf
<idiom>
چیزی را به بعد موکول کردن
to put something on the shelf
<idiom>
چیزی را به عقب انداختن
door shelf
درقفسه
adjustable shelf
صفحه متحرک
shelf environment
کم ژرفگاه
continental shelf
کفه دریایی
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
to put something on the shelf
<idiom>
چیزی را به کنار گذاشتن
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
continental shelf
فلات قاره
shelf life
تاریخ مصرف
shelf environment
محیط کم عمق
She didnt let me mail the shelf .
نگذاشت کاغذ را پست کنم
Put the books back on the shelf.
کتابها را بگذار توی قفسه سر جایش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com