English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
marginal check مقابله مرزی
marginal check برسی مرزی
Other Matches
marginal نهائی
marginal حاشیهای
marginal بحرانی
marginal حداکثر نزدیک به انتها
marginal کناری
marginal حاشیهای خطرناک
marginal حاشیه
marginal لبه
marginal وابسته به حاشیه
marginal کم حاشیهای
marginal مرزی
marginal note حاشیه
marginal test ازمون مرزی
marginal income درامد نهائی
marginal revenue درامد نهائی
marginal unemployment بیکاری نهائی
marginal man انسان حاشیهای
marginal lender وام دهنده نهائی
marginal output تولید نهائی
marginal outlays مخارج نهائی
marginal product محصول نهائی
marginal shield قشرحاشیهای
marginal productivity بازدهی نهائی
marginal productivity بهره وری نهائی
marginal utility مطلوبیت نهائی
marginal group گروه حاشیهای
marginal costing هزینه یابی نهائی
marginal frequency بسامد کناری
marginal buyer خریدار نهائی
marginal disutility بیفایدگی نهائی
marginal cost هزینه نهائی
marginal case وضعیت نهائی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
marginal desirability مطلوبیت نهائی
marginal checking بررسی مرزی
marginal producer تولید کننده نهائی
marginal consciousness هشیاری مرزی
marginal desirability رضامندی نهائی
marginal costing هزینه یابی نهایی
marginal disutility عدم مطلوبیت نهائی
marginal data اطلاعات حاشیهای نقشه
marginal bund خاکریزجناحی
marginal frequencies فراوانیهای حاشیهای
marginal seller فروشنده نهائی
marginal utility فایده نهائی
marginal conditions شرایط نهائی
marginal analysis تحلیل نهائی
marginal benefit فایده نهائی
marginal borrower وام گیرنده نهائی
marginal bund خاکریز جانبی
marginal value product ارزش تولید نهائی
decreasing marginal cost هزینه نهائی نزولی
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
marginal utility of money مطلوبیت نهائی پول
marginal utility of income مطلوبیت نهائی درامد
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهائی
marginal utility school قرار داد
marginal rate of transformation نرخ نهائی تبدیل
marginal propensity to save میل نهائی به پس انداز
marginal propensity to spend میل نهائی به مخارج
marginal propensity to spend میل نهائی به خرج
value of marginal product of labor ارزش تولید نهائی کار
marginal tax rate میل نهائی به مالیات
marginal user cost هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
marginal tax rate نرخ نهائی مالیات
marginal supply price قیمت عرضه نهائی
marginal utility curve منحنی مطلوبیت نهائی
marginal return of capital بازده نهائی سرمایه
marginal revenue product درامد محصول نهائی
marginal revenue function تابع درامد نهائی
marginal revenue curve منحنی درامد نهائی
marginal return of investment بازدهی نهائی سرمایه گذاری
marginal utility function تابع مطلوبیت نهائی
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
marginal rate of substitution نرخ نهائی جانشینی
value of marginal product of capital ارزش تولید نهائی سرمایه
marginal disutility of labor عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
marginal productivity theory of نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
marginal productivity theory of distribution
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal product function تابع محصول نهائی
marginal product curve منحنی محصول نهائی
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
marginal physical product محصول فیزیکی نهائی
marginal net product محصول نهائی خالص
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
marginal factor cost هزینه نهائی عامل
marginal efficiency of capital کارائی نهائی سرمایه
marginal cost curve منحنی هزینه نهائی
marginal cost function تابع هزینه نهائی
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
marginal propensity to absorb تمایل نهائی به جذب
marginal propensity to consume میل نهائی به مصرف
diminishing marginal product نزولی بودن محصول نهائی
diminishing marginal product منحنی نزولی محصول نهایی
marginal propensity to invest میل نهائی به سرمایه گذاری
decreasing marginal productivity بهره وری نهائی نزولی
diminishing marginal rate of transformation
diminishing marginal rate of نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
marginal efficiency of investment کارائی نهائی سرمایه گذاری
diminishing marginal utility فایده نهایی نزولی
decreasing marginal cost هزینه نهایی نزولی
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهایی
marginal propensity to expend میل نهائی به مخارج
marginal propensity to import میل نهائی به واردات
marginal propensity to expend تمایل نهائی به مخارج
marginal capital output ratio نسبت نهائی سرمایه بر تولید
marginal propensity to pay taxes میل نهائی به پرداخت مالیات
decreasing marginal efficiency of capita کارائی نهائی نزولی سرمایه
marginal efficiency of investment schedu نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
low marginal propensity to cunsume تمایل ارام به مصرف
marginal physical product of capital محصول فیزیکی نهائی سرمایه
law of diminishing marginal utility قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
marginal net private product محصول خصوصی نهائی خالص
marginal physical product of labor محصول فیزیکی نهائی کار
marginal rate of time preference نرخ نهائی ترجیح زمانی
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
second check بررسی دوباره
check off تغییرروش بازی درتجمع
check out تصفیه حساب کردن
check out بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check up معاینه کردن
check up رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
second check بررسی نهایی
to check in نام نویسی کردن [هتل]
check بررسی کردن
check تحقیق کردن
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in وارد شدن
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
check in وارد شدن
check مقابله کردن بررسی
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check اطمینان از صحت چیزی
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check اجرای خشک یک برنامه
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check مطالعه کردن
check تجزیه کردن
to check out something چیزی را بررسی یا امتحان کردن
check-up کنترل کردن
check-up بازبینی کردن
check-up کنترل
check-up بازبینی
check عیار گرفتن
check محک زدن
check یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check بازرسی شد
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازرسی کردن
check دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check دریچه تنظیم
check چک بانک
check نشان گذاردن
check تطبیق کردن
check بررسی کردن
check بررسی
check مقابله کردن مقابله
check سرزنش کردن رسیدگی کردن
check ممانعت کردن
check جلوگیری کردن از
check سنجیدن
check و شدن بوی شکار
check کیش
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
check امتحان
check امتحان کردن بازرسی
check چک
check مقابله
check تطبیق
check منع
check کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check ارزیابی کردن
check وارسی
to check up درست رسیدگی یاحساب کردن
in check <idiom> غیرقابل کنترل
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
priority of check تقدم کیش
programmable check مقابله برنامه ریزی شده
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
programmed check بررسی برنامه ریزی شده
summation check بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
synchronization check کنترل همزمانی
sales check صورت فروش
parity check بررسی توازن
parity check مقابله توازن
parity check مقابله ایستایی
pay check چک حقوق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com