English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
master service انشعاب اصلی
Other Matches
master تسلط یافتن بر
master رام کردن
master اصلی
master تسلط یافتن
master ماهر شدن در چیزی
master کسب مهارت کردن
master کاپیتان کشتی
master استادشدن
master خوب یادگرفتن
master of سرپرست گروه شکار روباه
master off استاد شمشیربازی
master دانشور
master چیره دست
master ارباب استاد
master رئیس
master مدیر مرشد
master پیر
master صاحب
master ماهرشدن
master استاد شطرنج
master مخدوم
master سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master ماهر شدن
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master قطعه کار اصلی
master جامع
master مدل اصلی
master 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
old master نقاشی هر یک از این هنرمندان
master's فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
to be a master of دارا بودن
the master در
master ارباب صاحب
to be a master of در اختیار خودداشتن
the master خداوند
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
master کارفرما
master چیره دست شدن
he is a past master in او در استاد یا کهنه کار است
language master زبان اموز
language master اموزگار زبان
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
harbour master متصدی بندر
harbor master راهنمای بندر
harbor master مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
globe master نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
french master فرانسه
french master اموزگار
harbour master رئیس بندر
head master رئیس
head master مدیر مدرسه
head master مدیر اموزشگاه
master station شاه ایستگاه
master race نژاد برتر
master rod شاتون اصلی
master routine شاه روال
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant سرگروهبان
master slave ارباب و برده
station master رئیس ایستگاه
master program شاه برنامه
master plot نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
iron master رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
iron master اهن ساز
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
international master استاد بین المللی شطرنج
master of the time صاحب الزمان
master physician سر پزشک
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master slice شاه قاچ
master builder معمار
master data شاه داده
master data شاه دادهها
master of the horse کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master data دادههای اصلی
master mode حالت راهبر
candidate master نامزد استادی شطرنج
cargo master هواپیمای کارگوماستر
cargo master نوعی هواپیمای باری
master mind عقل کل
master menu برنامه غذایی اصلی یکان
chess master استاد شطرنج
master of the court مدیر دفتر دادگاه
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
master in lunacy مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master file فایل اصلی پرونده اصلی
master document مدرک اصلی
master console پیشخوان اصلی
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master builder بنای مقاطعه کار
master mode وضعیت اصلی
master builder معمارباشی
master carpenter سردرودگر
master carpenter سرنجار
harbor master رئیس بندر
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
drop master سرپرست پرش
drop master مدیر پرش
drill master مشق دهنده
master clock شاه زمان سنج
master clock زمان سنج اصلی
dock master راهنمای حوض
beach master رئیس بارانداز
master file شاه پرونده
ship's master افسرارشد کشتی
ship's master کاپیتان کشتی تجاری
Master of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master key کلید چندین قفل
master key قاعده کلی شاه کلید
master keys کلید چندین قفل
master keys قاعده کلی شاه کلید
scout master در پیشاهنگی :سر رسد
sailing master افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
ring master رئیس سیرک
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
master of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies رئیس تشریفات
singing master اموزگار سرایش
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement توافق اولیه
They all acknowledge him master . همه او را به استادی قبول دارند
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
question-master فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
Master of Science فوقلیسانسMSc-
master cord ریسماناصلی
whore master جنده باز
wagon master رئیس قطار
truck master مامور یا سرپرست چندکامیون
taxing master مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
pilot master سر راهنما
master switches کلید اصلی
master workman سر کارگر
master plan نقشه کلیات
master plan نقشه مجموعه
master plans نقشه کلیات
master plans نقشه مجموعه
master tournament مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master tape شاه نوار
master stroke شاهکار
master stroke استادی
master stroke هنر نمایی
past master استاد پیشین
past master استاد قدیمی
master switch کلید اصلی
master workman استاد کار
master mind فکر بزرگ
mint master رئیس ضرابخانه
wagon master مسئول واگن
master station ایستگاه اصلی
master station پست اصلی مخابرات
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
master's certificate گواهینامه فرماندهی
master workman سرکارگر
master slave system سیستم ارباب و برده
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
Jack of all trades , master of none . همه کاره وهیچ کاره
master slave manipulator یک شانه
He is a jack of all trades, but master of none. <idiom> او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master gate valve مدخلدریچهاصلی
senior master sergeant سرگروهبان
master file maintenance فرایند بروز دراوردن
master control program برنامه کنترل اصلی
master control program شاه برنامه کنترل
Jack of all trades and master of none.. <proverb> همه کاره هیچ کاره است .
master file maintenance تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
master slave system سیستم راهبر پیرو
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
Chief of protocol. Master of ceremonies. رئیس تشریفات
master slave computer system یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
master chief petty officer استوار یکم
master chief petty officer ناو استواریکم
previous master of a liberated slave معتق
out of service <adj.> خراب [ازکارافتاده]
in service درخدمت ارتش در ارتش
in service به خاطر خدمت
in service خدمتی
out of service <adj.> ازکارافتاده
on service سر کار
to see service کردن
to see service در ارتش یانیروی دریایی خدمت
take into service استخدام کردن
service over خطای سرویس
on service سر خدمت
please do me a service خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com