English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
mastered دانشور
mastered چیره دست
mastered ارباب استاد
mastered کارفرما
mastered رئیس
mastered مدیر مرشد
mastered پیر
mastered صاحب
mastered ماهرشدن
mastered خوب یادگرفتن
mastered استادشدن
mastered تسلط یافتن بر
mastered رام کردن
mastered اصلی
mastered تسلط یافتن
mastered ماهر شدن در چیزی
mastered کسب مهارت کردن
mastered کاپیتان کشتی
mastered استاد شطرنج
mastered مخدوم
mastered قطعه کار اصلی
mastered جامع
mastered مدل اصلی
mastered 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
mastered کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
mastered رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
mastered سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
mastered نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
mastered و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
mastered مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
mastered ارباب صاحب
mastered ماهر شدن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com