English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (4 milliseconds)
English Persian
masters and misses جوانان
Other Matches
near misses فاصله خیلی دور دو هواپیما
misses خطا
misses سوتی !
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses از دست رفتن
misses : دوشیزه
misses نداشتن فاقدبودن
misses خطا کردن
misses از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
masters داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
masters کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
masters سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
masters اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters مدل اصلی
masters جامع
masters قطعه کار اصلی
masters رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
masters سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
masters نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
old masters نقاشی هر یک از این هنرمندان
old masters هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
masters ماهر شدن
masters ارباب صاحب
masters آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
masters مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters مخدوم
masters استاد شطرنج
masters خوب یادگرفتن
masters ماهرشدن
masters صاحب
masters پیر
masters مدیر مرشد
masters رئیس
masters کارفرما
masters ارباب استاد
masters چیره دست
masters دانشور
masters استادشدن
masters تسلط یافتن بر
masters کاپیتان کشتی
masters کسب مهارت کردن
masters ماهر شدن در چیزی
masters تسلط یافتن
masters اصلی
masters رام کردن
masters of ceremonies رئیس تشریفات
masters of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
past masters استاد قدیمی
past masters استاد پیشین
Masters of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
No man can serve two masters. <proverb> با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com