Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 133 (7 milliseconds)
English	Persian
mathematical term	عبارت [ریاضی]
mathematical term	جمله [ریاضی]
Other Matches
Short – term ( long – term ) projects .	طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
mathematical	مثل ریشه دوم
mathematical	وابسته به ریاضیات
mathematical	ریاضی
mathematical	توابع کتابخانهای که حاوی توابع ریاضی استاندارد هستند
mathematical	مربوط به ریاضیات
mathematical	نمایش سیستم با ایده ها و فرمولهای ریاضی
mathematical	کسینوس و سینوس و..
mathematical	لگاریتم
mathematical induction	استقراء ریاضی
mathematical functions	توابع ریاضی
mathematical expectation	امید ریاضی
mathematical economics	اقتصاد ریاضی
mathematical instrument	اسباب نگاره کشی
mathematical notation	نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
mathematical logic	منطق ریاضی [ریاضی]
mathematical identity	اتحاد ریاضی
mathematical logic	منطق ریاضی
mathematical mode	مدل ریاضی
physico mathematical	فیزیکی و ریاضی
mathematical symbols	علائم ریاضی
mathematical statistics	امار ریاضی
mathematical software	نرم افزار ریاضی
mathematical school	مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school	مکتب ریاضی
mathematical psychology	روانشناسی ریاضی
mathematical programming	برنامه نویسی ریاضی
mathematical probability	احتمال ریاضی
mathematical model	مدل ریاضی
mathematical model	الگوی ریاضی
iranian mathematical sociaty	انجمن ریاضیات ایران
mathematical learning theory	نظریه ریاضی یادگیری
journal of the iranian mathematical soci	ماهنامه انجمن ریاضی ایران
term	نامیدن لفظ
term	دوره
term	شرط
term	جمله [ریاضی]
term	زمان
term	عبارت
term	هنگام
term	موقع
term	مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term	عبارت [ریاضی]
term	مدت
term	دوره انتصاب
term	جمله عبارت
term	نیمسال
term	سمستر
term	ثلث تحصیلی
term	شرایط
term	روابط فصل
term	اصطلاح
term	واژه
term	جمله
term	جمله طیفی
term	اجل
term	پاره سال تحصیلی
short term	حداقل مدت تنبیه و زندانی
stochastic term	جمله تصادفی
term of reproach	سخن سرزنش امیز یا ننگ اور
term of maintenance	مهلت نگاهداری
stochastic term	متغیر تصادفی
sum term	لفظ جمعی
term insurance	بیمه موقت
half-term	تعطیلیبینترم
term loan	وام مدت دار
term of maintenance	دوره نگاهداری
short term	دوره کوتاه
term insurance	بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
in the short term <adv.>	برای دوره کوتاه مدت
long term <adj.>	دراز مدت
electoral term	دوره مقننه [سیاست]
long term <adj.>	بلند مدت
a pejorative term	عبارتی تنزل دهنده
parliamentary term	دوره مقننه [سیاست]
to serve one's term	خدمت خودرا انجام دادن
to serve one's term	دوره خدمت خود را طی کردن
the propriety of a term	درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
term symbol	نشانه جمله طیفی
long-term	دراز مدت
error term	ضریب خطا
error term	جمله خطا
exercise term	عنوان مانور
exercise term	اسم تمرین
express term	شرط صریح
grammatical term	اصطلاحات دستوری
implied term	شرط ضمنی
law term	اصطلاح حقوقی
long term	دراز مدت
long term	طویل المدت
easy term	کوتاه مدت
credit term	مدت اعتبار
long-term	دوره دراز مدت
longer-term	دراز مدت
longer-term	دوره دراز مدت
medium term	میان مدت
short-term	کم مدت
short-term	کوتاه مدت
term paper	رساله کوتاه
an abstract term	اسم بی مسما
an abstract term	تعبیر تصویری
long term	بلند مدت
middle term	قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
residual term	جمله باقیمانده
expiry of the term	انقضاء مدت
residual term	جمله پسماند
relative term	لفظ نسبی
serve one's term	دوره خدمت خود را طی کردن
minor term	صغرای قیاس منطقی
final term	جمله نهایی
short term	کوتاه مدت
short term	مختصر
major term	شرط عمده واساسی
short term loan	وام کوتاه مدت
short term forecast	پیش بینی کوتاه مدت
serve one's term of imprisonment	حبس خود را گذراندن
short term memory	حافظه کوتاه مدت
electoral legislative term	دوره انتخابیه
long term loan	وام بلند مدت
medium term planning	برنامه ریزی میان مدت
medium term loan	وام میان مدت
medium term forecast	پیش بینی میان مدت
long term memory	حافطه دراز مدت
long term project	پروژه طویل مدت
reasonable term and condition	قید و شرط معقول
fixed term deposit	سپرده ثابت
short term rate of interest	نرخ بهره کوتاه مدت
long term interest rate	نرخ بهره طویل المدت
deflection under long term loading	خیز ریز بار طویل المدت
long term credit commitment	تعهد اعتبار بلند مدت
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.	برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com