Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
Other Matches
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
maximum current
جریان حداکثر
maximum current
جریان پیک
maximum r.m.s. on state current
جریان رفت موثر حداکثر
maximum control current
جریان کنترل حداکثر
maximum current relay
رله جریان زیاد
maximum current rating
جریان نامی حداکثر
maximum power point current
جریان در نقطه توان حداکثر
maximum forward r.m.s. on state current
جریان رفت موثر حداکثر
maximum current circuit breaker
کلید قطع کننده جریان حداکثر
trigger
رهاکردن
trigger
راه اندازی
trigger
راه انداختن
trigger
ماشه اسلحه
trigger
ماشه
trigger
محرک
trigger
کشیدن رها کردن
trigger
پاشنه
trigger
چرخ نگهدار ماشه
trigger
گیره سنگ زیر چرخ
trigger
مدار رهاساز
trigger
پرتاب کردن فشنگ
trigger
شروع کردن حمله یاکار
trigger
برانگیزنده
trigger
ماشه تفنگ
trigger switch
دکمهبهراهانداختن
To pull the trigger .
ما شه تفنگ را کشیدن
trigger-happy
دست به هفت تیر
trigger-happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
trigger happy
دست به هفت تیر
trigger happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
trigger guard
حافظماشه
security trigger
دستهامنیت
hair trigger
باسانی حرکت کننده
hair trigger
ماشه دوم تفنگ
schmitt trigger
رهاساز اشمیت
trigger bar
اهرم ماشه
trigger bar
میله ماشه
trigger circuit
مدار رها ساز
trigger squeeze
فشار دادن ماشه
payout trigger
ماشهپرداخت
trigger control
تنظیم با ماشه
trigger tube
لامپ رها ساز
trigger squeeze
کشیدن ماشه
gate
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
وسایل ورود ورودیه
or gate
دریچه OR
gate
دروازه
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
مدخل دریجه سد
gate
در بزرگ
gate
دریچه
gate
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
سوزن اتصال به یک FET
gate
مدخل
and gate
دریچه و
and gate
مدار AND
and gate
دریچه و دریچه ضرب منطقی
or gate
دریچه یا
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
down gate
راهگاه پایین دست
nor gate
دریچه نقیض یا
nor gate
دریچه نایا
not and gate
دریچه نا- و
not gate
دریچه نا
not gate
دریچه نقیض
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate
گیت
gate
راه تغذیه لشعلث
gate
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
not or gate
دریچه نا- یا
saw gate
چارچوب اره
Gate
ورودی به باند
gate
دروازه شروع اسکی
maximum
بالاترین مقدار ماکسیمم
maximum value
جریان بیشینه
maximum
بیشترین
maximum
بیشین
maximum
بزرگترین وبالاترین رقم
maximum
منتهی درجه بزرگترین
maximum
بیشینه
maximum
حداکثر
maximum
ماکزیمم
maximum
بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
maximum
بالاترین ماکسیمم
maximum value
مقدار بهره برداری
maximum value
مقدار حداکثر
maximum
بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
maximum
بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
maximum
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
tainter gate
دریچه لولادار
color gate
دریچه پیام رنگی
complement gate
دریچه متمم ساز
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
head gate
دریچه فوقانی کانال
threshold gate
دریچه استانهای
head gate
دریچه بالادست سد
gate valve
شیر کشویی
gate valve
شیر قطع جریان
bifurcation gate
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
blind gate
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
burst gate
لامپ پیام گذار
gate transition
شیر فلکه تبدیل
caterpillar gate
دریچه چرخ زنجیری
check gate
دریچه تنظیم
gate tube
لامپ دریچهای
tainter gate
دریچه قطائی
cow gate
چراگاه گاو
gate vessel
شناور درب حوض تعمیرات ناو
railroad gate
درب ورودی راه اهن
lich gate
راهرو
logic gate
دروازه منطقی
nonequality gate
دریچه نابرابری
nand gate
دریچه ناو
nand gate
دریچه نقیض و
roller gate
دریچه غلطان
inclusive or gate
دریچه یای شامل
indicator gate
دریچه شاخص
proselte of the gate
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
starting gate
دروازه شروع
discharge gate
دریچه تخلیه
majority gate
دریجه اکثریت
sluice gate
دریچه
sluice gate
اب بند
sluice gate
ابگیره
pouring gate
دریچه ریزش
pouring gate
تغذیه قالب
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
gate hanger
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
flood gate
بندسیلگیر
upper gate
دروازهبالایی
flap gate
دریچه یک طرفه
exclusive nor gate
دریچه نقیض یای انحصاری
lower gate
دروازهپائینی
flood gate
ابگیره
exjunction gate
دریچه یای انحصاری
gate crasher
میهمان ناخوانده
flood gate
سد دریچهای
ring gate
دهانهحلقوی
spillway gate
درخروجآبسطحسد
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
exclusive or gate
دریچه یای انحصاری
gate keeper
دروازه بان
wicket gate
دهانهدریچه
gate money
پولبلیطورودیه
equivalence gate
دریچه هم ارزی
crash the gate
<idiom>
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
elementary gate
دریچه مقدماتی
elementary gate
دریچه ابتدایی
lich-gate
راهرو سرپوشیده
equal gate
دریچه برابری
xor gate
دریچه یای ضمنی
equality gate
برابر سازی
gate leaf
بدنه دریچه سد
gate electrode
الکترود دریچهای
equivalence gate
دریچه معادل
gate-leg
پایهدروازهایشکل
maximum speed
حداکثر سرعت
maximum density
حداکثر تراکم
maximum slope
حداکثر شیب
maximum demand
بار حداکثر
maximum scale value
مقدار درجه بندی حداکثر
maximum ratings
مقدار نامی حداکثر
maximum demand
بار پیک
maximum ratings
مقدار حداکثر
maximum stock
حداکثر موجودی انبار
maximum work
کار حداکثر
maximum take off weight
حداکثر وزن برخاستن
intensity maximum
پیشینه نور ماکسیمم نور
maximum demand
پیک بار
maximum liklihood
درست نمایی بیشینه
maximum wavelength
طول موج حداکثر
maximum duration
زمان حداکثر
intensity maximum
حداکثر شدت
maximum price
بیشینه بها
maximum thermometer
گرماسنج حداکثر
maximum temperature
دمای ماکزیمم
maximum temperature
درجه حرارت حداکثر
maximum detector
اشکارساز حداکثر
maximum efficiency
حداکثر کارائی
maximum range
بردنهایی اسلحه
maximum load
بار گذاری حداکثر
maximum load
بار حداکثر
maximum gradeability
حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
maximum available powere
توان حداکثر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com