Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
maximum price	بیشینه بها
maximum price	حداکثر بها
Other Matches
maximum value	مقدار بهره برداری
maximum	ماکزیمم
maximum	بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
maximum	بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
maximum	بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
maximum	بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
maximum value	جریان بیشینه
maximum value	مقدار حداکثر
maximum	بالاترین مقدار ماکسیمم
maximum	بزرگترین وبالاترین رقم
maximum	بیشین
maximum	بیشترین
maximum	منتهی درجه بزرگترین
maximum	بالاترین ماکسیمم
maximum	بیشینه
maximum	حداکثر
maximum deflection	انحراف حداکثر
maximum current	جریان حداکثر
maximum current	جریان پیک
maximum capacity	فرفیت حداکثر
maximum available powere	توان حداکثر
maximum amplitude	دامنه حداکثر
maximum thermometer	گرماسنج حداکثر
maximum deviation	انحراف حداکثر
maximum efficiency	راندمان حداکثر
maximum efficiency	حداکثر کارائی
maximum duration	زمان حداکثر
maximum detector	اشکارساز حداکثر
maximum density	حداکثر تراکم
maximum demand	بار حداکثر
maximum demand	بار پیک
maximum demand	پیک بار
maximum demand	تقاضای بیشینه
maximum performance	کارایی حداکثر
maximum work	کار حداکثر
maximum wavelength	طول موج حداکثر
relative maximum	حداکثر نسبی
intensity maximum	پیشینه نور ماکسیمم نور
intensity maximum	حداکثر شدت
maximum profit	حداکثر سود
maximum range	حداکثر برد جنگ افزار
maximum range	بردنهایی اسلحه
maximum ratings	مقدار حداکثر
maximum ratings	مقدار نامی حداکثر
maximum slope	بیشترین شیب
maximum slope	حداکثر شیب
maximum speed	حداکثر سرعت
maximum stock	حداکثر موجودی انبار
maximum take off weight	حداکثر وزن برخاستن
maximum temperature	درجه حرارت حداکثر
maximum temperature	دمای ماکزیمم
global maximum	حداکثر مطلق
relative maximum	ماکزیمم نسبی
maximum efficiency	راندمان بیشینه
maximum liklihood	درست نمایی بیشینه
maximum performance	عملکرد حداکثر
to have a maximum limit [of something]	[به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
maximum of intensity	حداکثر شدت
maximum natality	بیشینه زادو ولد
maximum frequency	فرکانس حداکثر
maximum natality	حداکثر زاد و ولد
maximum moment	لنگر بیشینه
maximum gain	تقویت حداکثر
maximum moment	حداکثر لنگر
maximum gradeability	حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
maximum load	بار حداکثر
maximum load	بار گذاری حداکثر
maximum ordinate	حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
maximum output	خروجی حداکثر
maximum energy	انرژی بیشینه
maximum scale value	مقدار درجه بندی حداکثر
maximum flexibility	خمش پذیری حداکثر
maximum flood	طغیان بیشینه
maximum flood	سیل بیشینه
maximum energy	انرژی حداکثر
maximum scattering angle	زاویه پراکندگی حداکثر
maximum load rating	قابلیت بارگیری نامی حداکثر
maximum power gain	تقویت توان حداکثر
maximum sound pressure	فشار صوت حداکثر
maximum permissible voltage	ولتاژ مجاز حداکثر
maximum limited stress	تنش حداکثر
maximum surface temperature	درجه حرارت سطحی حداکثر
maximum liklihood method	روش حداکثر احتمال
maximum safe temperature	درجه حرارت مجاز حداکثر
maximum security prison	زندان فوق امنیتی
maximum reverse r.m.s. voltage	ولتاژ سد موثر حداکثر
maximum r.m.s. on state current	جریان رفت موثر حداکثر
maximum operating voltage	ولتاژ کار حداکثر
maximum power operation	کار با توان حداکثر
maximum powerpoint voltage	ولتاژ در نقطه توان حداکثر
maximum prr ermissible	مجاز حداکثر
maximum probility detection	تعیین احتمال حداکثر
maximum output voltage	ولتاژ خروجی حداکثر
maximum undistorted output	بیشینه صدای غیر مغشوش
maximum modulating frequency	فرکانس حداکثر مدولاسیون
maximum recording attachment	دستگاه ضبط کننده حداکثر
maximum likelihood method	روش حداکثر درست نمایی
maximum direction finding	جهت یابی حداکثر
maximum demand meter	حداکثر مقدار سنج
maximum and minimum thermometer	گرماسنج حداقل و حداکثر
maximum asymmetric three phase	current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
maximum demand meter	تقاضاسنج
maximum circuit breaker	کلید جریان زیاد
maximum control current	جریان کنترل حداکثر
maximum demand indicator	کنتور بار پیک
maximum current rating	جریان نامی حداکثر
maximum current relay	رله جریان زیاد
maximum flood discharge	بده حداکثرطغیان
maximum flood discharge	بده بیشینه طغیان
maximum allowable concentration	حداکثر غلظت مجاز
maximum permissible load	بار مجاز حداکثر
maximum light transmission	انتقال نور حداکثر
maximum landing weight	حداکثر وزن فرود
maximum power demand	مصرف حداکثر
actual maximum flowline	ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
maximum demand pointer	عقربه مصرف حداکثر
maximum water level	بیشینه تراز
maximum water level	تراز بیشینه طرح شده مخزن
maximum water level	ترازطبیعی مخزن
maximum input frequency	فرکانس ورودی حداکثر
maximum in power gain	تقویت قدرت حداکثر
design maximum weight	حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
maximum power point current	جریان در نقطه توان حداکثر
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something	حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
maximum forward r.m.s. on state current	جریان رفت موثر حداکثر
maximum current circuit breaker	کلید قطع کننده جریان حداکثر
maximum gate trigger current	جریان احتراق حداکثر
maximum gate trigger voltage	ولتاژ احتراق حداکثر
maximum permissible temperature rise	حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
maximum junction to case thermal impedan	مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
price	بها
price	قیمت
all in price	بهای کامل
all in price	قیمت کل
at any price	بهر قسمت که باشد
What is the price ...?	قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...?	قیمت ... چقدر است؟
What is the price ...?	قیمت ... چقدر است؟
Without ( beyond , above ) price .	بی نهایت قیمتی
at any price	بهر بها
outside price	حد اکثر بها
asking price	قیمت آخر
price	ارزش
price	بها قائل شدن
price	قیمت گذاشتن
price	مبلغ شرطبندی
price	ارزش پولی کالا
asking price	قیمت مورد مطالبهی فروشنده
mean price	قیمت متوسط
just price	قیمت منصفانه
just price	قیمت عادلانه
last price	قیمت اخر
last price	اخرین قیمت حداقل قیمت
least price	حداقل قیمت
price	نرخ
price expectation	انتظارات درباره قیمت
price support	تایید قیمت
price freeze	تثبیت قیمت ها
price freezing	انجماد قیمت
price freezing	تثبیت قیمت
price fixing	ثابت نمودن قیمت
price homogeneity	همگنی قیمت
price increase	ترقی قیمت
price expectation	پیش بینی قیمت
price elasticity	حساسیت قیمت
price support	حمایت قیمت
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
price tag	برچسب قیمت کالا
price system	نسبت و رابطه قیمتها با هم
price tag	اتیکت قیمت
price responsiveness	انعطاف پذیری قیمت
price support	قیمت حمایت شده از طرف دولت
price support	حمایت قیمتی
price line	خط قیمت
price list	فهرست قیمت
price list	لیست قیمت
price market	وضع کردن قیمت در انحصار
price rigidity	انعطاف ناپذیری قیمت
price of blood	خون بها
price responsiveness	کشش قیمت
price reduction	کاهش قیمت
price of blood	خون تاوان
price of blood	دیه
price limit	حد قیمت
price setter	قیمت وضع کردن در انحصار
price stability	تثبیت قیمت
price index	شاخص قیمت
price levels	سطح قیمتها
price support	تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
price stabilization	ثبات قیمت
price stabilization	تثبیت قیمت
price stability	ثبات قیمت
price leadership	رهبری قیمت
price level	سطح قیمت
price ratio	نسبت قیمت
target price	قیمت مورد نظر
unit price	واحد بهاء
unit price	واحد قیمت
unit price	قیمت واحد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com