English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English Persian
mean free path مسافت ازاد متوسط
mean free path مسافت ازاد میانگین
Search result with all words
absorption mean free path مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
attenuation mean free path مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
Other Matches
path پیاده رو
path گذرگاه
path مسیر
path جاده مال رو
path مسیر طریقت
path راه
path جاده
path باریک راه
I have been down that path. مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
path مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
the f. path جاده پیش یاجلویی
f. this path ازاین راه برو
path name نام مسیر
path محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
by path جاده فرعی
path فرمان PATH
path مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
bridle path راه باریک
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
glide path مسیر پرواز در حال سرخوردن
expansion path مسیر گسترش
base path مسیر بین پایگاهها
current path مسیر عبور جریان برق
bicycle path راه دوچرخه رو
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
critical path مسیربحرانی
critical path مسیر بحرانی
bridle path جاده اسب رو
nerve path گذرگاه عصبی
scan path مسیر پیمایش
lightning path مسیر برق
light path مسیر نور
leakage path مسیر خزش
leakage path مسیر نشت
magnetic path مسیر خطوط قوا
the primrose path عیش و نوش جویی
motor path گذرگاه حرکتی
roller path ریل دواربرجک توپ
roller path صفحه بلبرینگ
path analysis تحلیل مسیر
path of expansion مسیر توسعه
path of expansion مسیر گسترش
path of flight مسیر پرواز
path sweeping پاک کردن مسیر
path sweeping مین روبی مسیر دریایی
primrose path راه عیش وخوشی
primrose path راه تسلیم ورضا
time path مسیر زمانی
to beat a path کوبیدن یک جاده
path of flight مسیر هواپیما
train path اجازه عبور ترن روی یک خط
flight path مسیر پرواز
foot path کوره راه
glide path مسیر فرود ازاد
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical path method سی پی ام
critical path method روش مسیر بحرانی
His path was strewn with flowers . مقدم اورا گلباران کردند
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
magnetic path length طول مسیر خطوط قوا
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
path [corridor] for emergency vehicles راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
To be itching fo r a fight . To be on the war path. سر دعوا داشتن
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will فاعل مختار
free for all زدوخوردهمگانی
free بخشودن
i did that of my own free will این کار را کردم
free for all داد وبیداد
having free will ازادکار
i did that of my own free will به میل خود
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free <adj.> دست و دلباز
free حرکت قایق در جلو باد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free will اختیاری
free will ازادی اراده
free will طیب خاطر
free will اراده ازاد
free جایز
free موجود در دیسک یا حافظه
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free فاقد
free تحویل
free ازادکردن
free بازیگر ازاد
free مجانی
free ازاد
free مطلق
free مستقل
free اختیاری مختار
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free رایگان سخاوتمندانه
free روا
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free مجاز منفصل
free will اختیار
free ترخیص کردن میدانی
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone منطقه ازاد تجاری
free zone منطقه ازاد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free oscillation نوسان ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
free world جهان ازاد
free with ones money ولخرج
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free space فضای خالی
free wheeling خلاصی
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
free surface مخازن ازاد اب
free on quay تحویل دراسکله
heart free مبرا از عشق
heart free ازاد ازقید عشق
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
guns free توپها اتش باختیار
free person حر
free wheeling حالت خلاصی
free spoken بی پرده
free space فضای ازاد
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free swimming قادر به شنا
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free sample نمونه مجانی
free safety مدافع در منطقه ضعف
free rotation چرخش ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free thinkers ازاد فکران
free swimming شناور
free surface سطح ازاد
free spoken ساده گو
free spoken بی محابا
free spokenness رک گویی
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free spoken رک گو
free spillweir سرریز ازاد
free surface سطح اب ازاد
free rocket موشک ازاد
free redical بنیان ازاد
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free volume حجم ازاد
free vortex گرداب ازاد
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free recall یاداوری ازاد
free radical رادیکال ازاد
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free play بدون محدودیت
free play لق
free play ازاد
free play بازی ازاد
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine توربین ازاد
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought وارستگی از مذهب
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پنالتی
free throw پرتاب ازاد
free throw پاس بدون مانع
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free tower برج ازاد
free tower برج پرش ازاد
free trader تجارت ازاد
free trader بدون گمرک
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com