Dictiornary-Farsi | means-tested | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (5 milliseconds)

English	Persian
means-tested	متغیرغیروابسته


Other Matches

tested	اختیار
tested	تست
tested	تست کردن ازمایش
tested	معاینه کردن
tested	ازمایش کردن
tested	اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested	عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
tested	محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested	داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tested	قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tested	بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tested	اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested	آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tested	ازمودن کردن
tested	محک زدن
tested	معیار
tested	محک
tested	امتحان کردن
tested	ازمایش
tested	امتحان
tested	ازمون
tested	امتحان محک
tested	شهادت گواهی بازرسی کردن
tested	ازمایش کردن امتحان
field-tested	ازمون پایکار
by no means	به هیچ وجه
by means of	به وسیله
he means well	قصد بدی ندارد
he says what he means	مقصودخودراصریحابیان میکند
i do not know what he means	نمیدانم مقصودش چیست
means are not a	وسایل فراهم نیست
by all means <adv.>	حتما
he means well	نیتش خوب است
How . In what way. By what means.	چطور؟
Certainly not! [By no means!]	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
by all means <adv.>	کاملا
by all means <adv.>	قطعا
not even by [not even through] [not even by means of ]	نه حتی به وسیله [به طریق]
by some means or other <adv.>	هیچ چیز [اصلا]
by f. means	ملایمت
by f. means	بامدادا
by all means	بهر قیمت که باشد
means	وسایل
means	درامد
means	توانایی
means	دارایی
means	استطاعت
means	استطاعت وسایل
means	وسیله
by all means	با تمام وسائل
means	دارائی
means	توانائی درامد
means	وسائل
by all means	هر طورباشد
by all means	بهمه حال
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
to live beyond one's means	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
ways and means	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
means tests	سنجش استطاعت مالی
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
By no means . By no account .	به هیچ وجه
By no manner of means .	بهیچ وجه من الوجوه
the means and the extremes	دو میان و دو کرانه
means against rust	ابزارهای گرد زدا
lack of means	عدم تمکن
aman of means	ادم دارایا با استطاعت
blocking the means	سد ذرایع
he means mischief	است
means objects	اشیاء وسیله
means test	سنجش استطاعت مالی
he means mischief	مقصودش شیطنت
means of production	ابزار تولید
means of production	وسایل تولید
means of transport	وسائط نقلیه
fraudulent means	وسائل متقلبانه
ends and means	هدف و وسیله
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
the end sanctifies the means	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
this word means a dog	این واژه یعنی سگ
this word means a dog	معنی این کلمه سگ است
means of attaining one'd end	وسیله رسیدن بمقصود
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.	ابدا"چنین چیزی نیست
means ends analysis	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
means end relations	روابط وسیله- هدف
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
committee of ways and means	کمیسیون مالی
means end expectation	انتظار وسیله- هدف
This new frontier incident probably means war.	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است

means-tested

متغیرغیروابسته