Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
measuring bridge
پل اندازه گیری
Search result with all words
frequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس
highfrequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس بالا
Other Matches
measuring
درخور اندازه گیری
for measuring
برایاندازهگیری
measuring
اندازه گیر
measuring well
چاه ازمایشی
measuring well
چاه اندازه گیری
measuring rectifier
یکسوکننده سنجش
measuring range
حیطه سنجش
measuring switch
کلید سنجش
measuring sensitivity
حساسیت اندازه گیری
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
measuring rod
گز زمین پیمایی
measuring button
دکمهاندازهگیری
measuring cups
اندازهگیریمقدارباد
measuring spoons
فنجانهایاندازهگیری
measuring range
ناحیه ی سنجش
measuring relay
رله سنجش
measuring relay
رله اندازه گیری
measuring tube
لولهاندازهگیری
measuring technique
روش سنجش
measuring technique
متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
measuring worm
گرم زمین پیما
measuring weir
سرریز اندازه گیری جریان اب در کانال
measuring voltage
ولتاژ اندازه گیری
measuring tape
نوار مساحی
measuring voltage
فشار سنجش
measuring unit
واحد سنجش
measuring unit
عضو سنجش
measuring transductor
ترانسدوکتور سنجش
measuring transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring thermocouple
عنصرحرارتی سنجش
measuring thermocouple
زوج فلزحرارتی سنجش
voltage measuring
سنجش ولتاژ
voltage measuring
سنجش فشارالکتریکی
measuring thermocouple
ترموکوپل سنجش
measuring technique
تکنیک سنجش
measuring position
محل سنجش
measuring magnifier
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
measuring circuit
مدار سنجش
measuring coil
بوبین سنجش
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring current
جریان سنجش
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
measuring diaphragm
دیافراگم سنجش
measuring diaphragm
ممبران سنجش
measuring error
خطای سنجش
measuring frequency
فرکانس سنجش
measuring generator
مولد سنجش
measuring glass
پیمانه
measuring glass
درجه دار
measuring instrument
دستگاه اندازه گیری
measuring junction
محل سنجش
measuring junction
نقطه سنجش
measuring magnifier
مسافت یاب دقیق
measuring chain
زنجیر مساحی
measuring method
طریقه اندازه گیری
measuring tape
متر نواری
measuring apparatus
دستگاه اندازه گیری
measuring accuracy
دقت اندازه گیری
measuring system
سیستم سنجش
measuring period
مدت سنجش
measuring period
دوره سنجش
measuring pipet
پی پت مدرج
measuring point
نقطه سنجش
measuring cable
کابل سنجش
measuring set
دستگاه اندازه گیری
measuring method
اسلوب سنجش
measuring arrangement
نطم و ترتیب اندازه گیری
measuring transformer meter
کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
gas measuring tube
لوله گاز سنج
automatic measuring system
سیستم اندازه گیری خودکار
coupling measuring set
دستگاه اندازه گیری اتصالی
length measuring instrument
دستگاه اندازه گیری طول
error of measuring apparatus
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
error of measuring instrument
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
impedance measuring set
دستگاه اندازه گیری امپدانس
error of measuring equipment
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
disruptive voltage measuring apparatus
دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
impedance unbalance measuring set
دستگاه اندازه گیری امپدانس نامتعادل
moving coil measuring mechanism
مکانیزم سنجش قاب گردان
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge
پل فرماندهی
bridge
compassplatform : syn
bridge
پل زدن
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge
پل فرماندهی کشتی
bridge
پل
bridge
جسر
bridge
برامدگی بینی
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge
بازی ورق
bridge
پل ساختن
bridge
اتصال دادن
treble bridge
پلصدایزیر
transporter bridge
پلانتقال
through arch bridge
پلکمانسراسری
portal bridge
پلدروازهای
lift bridge
پلبالارو
compass bridge
قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose
برآمدگیبینی
bridge assembly
برآمدگیسیمها
beam bridge
پلمیلهای
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
water under the bridge
<idiom>
همه چیز عوض شده
bridge loan
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
pontoon bridge
پل شناور قایقی
salt bridge
پل نمک
signal bridge
پل مخابره ناو
cross that bridge when you come to it
<idiom>
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
lattic-bridge
تیر حمال مشبک
lattic-bridge
پل نرده ای
bridge finance
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
bass bridge
پایهباس
arch bridge
پلقوسدار
road bridge
پل خیابان
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
navigating bridge
پل ناوبری
natural bridge
پل طبیعی
skew bridge
پل کج
slab bridge
پل دالو
slab bridge
پل تاوه
movable bridge
پل بازشو
movable bridge
پلی که میشودجابجا نمود
operating bridge
پل کارگاهی
signal bridge
پل مخابرات ناو
oxygen bridge
پل اکسیژنی
road bridge
راه پل
road bridge
پل راه
rise of a bridge
خیز طاق پل
ribbon bridge
پل کرکرهای
ribbon bridge
پل تاشونده
railway bridge
پل راه اهن
railroad bridge
پل راه اهن
pontoon bridge
پل موقت
movable bridge
پل متحرک
spar bridge
پل الواری
trestle bridge
پل پایه خرپایی
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
truss bridge
پل با تیر مشبک
truss bridge
پل خرپایی
truss bridge
پل اسکلت فلزی
weatstone bridge
پل ویتستن
weigh bridge
قپان تخت قنطار کش
wheatstone bridge
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
treadway bridge
پل دوخطه
treadway bridge
پل عبور موقتی پیاده
the span of a bridge
چشمه یا دهانه پل
spar bridge
پل ساخته شده ازگرده چوب
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
swing bridge
پل گردان
swing bridge
پل نوسان دار
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the instability of a bridge
نا استواری پل
the pier of a bridge
پایه پل
wien bridge
پل وین
fixed bridge
پل ثابت
cantilever bridge
ستون پل
cantilever bridge
پل قپانی
cantilever bridge
پل معلق
canal bridge
پل کیالی
canal bridge
پل کانال
bridge shoe
زیره پل
bridge shoe
پاشنه
bridge shoe
پاشنه پل
bridge seat
پاشنه پل
bridge seat
تکیه گاه
bridge rectifier
یکسوکننده بریج
cantilever bridge
پایه پل
cantilever bridge
پل بازودار
cantilever bridge
پل طرهای
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
draw bridge
پل کششی
deck of a bridge
کف پل
deck of a bridge
صفحه پل
decade bridge
پل دهگانه
conductivity bridge
پل برق رسانایی
clapper bridge
پل سنگی
chain bridge
پل معلق
chain bridge
پل زنجیری
capacitance bridge
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
cantilever bridge
پل کنسول
bridge rectifier
یکسو کننده پلوار
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bascule bridge
پل قپانی
bascule bridge
پل متحرک
bailey bridge
پل متحرک وموقتی
asses bridge
قضیه حماریه
arched bridge
پل قوسی
arched bridge
پل کمانهای
suspension bridge
پل اویزان
bascule bridge
پل باسکولی
bascule bridge
پل بازشو
bascule bridge
پل بازشونده
bridge pier
پایه پل
bridge escape
فرار از پل
bridge deck
بدنه پل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com