English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (4 milliseconds)
English Persian
meat grinder [American] چرخ گوشت [غذا و آشپزخانه]
Other Matches
grinder لله
grinder میدان مشق و تمرین صف جمع
grinder سنگ رویی اسیاب
grinder چرخ سمباده دستگاه سوپاپ تراش
grinder اسیا
grinder چرخ سمباده
grinder دستگاه سنگ سمباده
grinder تیز کن
grinder دندان اسیاب
cylinderical grinder دستگاه چاقو تیزکنی مدور
knife grinder تیزگر
knife grinder چاقوتیزکن
gear grinder ماشین پرداخت چرخ دنده
centerless grinder دستگاه سنگ نامتمرکز
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
contour grinder دستگاه سنگ پروفیل
cross grinder شاه تیر افقی
automatic grinder چرخ سمباده خودکار
plain grinder دستگاه چرخ سمباده مدور
angle grinder پرداخت کننده زاویهای
organ-grinder نوازنده سیار ارگ دستی
organ grinder نوازنده سیار ارگ دستی
coffee grinder حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
abrasive belt grinder دستگاه سنگ سمباده نواری
abrasive belt grinder سنگ سمباده نواری
valve seat grinder دستگاه پرداخت نشیمنگاه سوپاپ
swing frame grinder دستگاه سنگ زنی نوسان دار
planing iron grinder دستگاه تیزکننده تیغه رنده
at meat سر خوراک یا غذا
meat گوشت
meat شام
meat غذای اصلی
meat غذا ناهار
meat خوراک
white meat لبنیات
to abstain from meat ازگوشت پرهیزکردن
to abstain from meat ازگوشت خوردن خوداری کردن
to carven meat گوشت رادرسرسفره خردکردن
to chop meat گوشت خردکردن یاقیمه کدرن
to get a meat for a bird برای مرغی جفت پیدا کردن
to powder meat نمک یا ادویه بگوشت زدن
meat thermometer قاشقهایاندازهگیری
luncheon meat گوشت ساندویچی
How do I notice when the meat is off? چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
luncheon meat گوشت پیش آماد
white meat گوشت سفید
white meat فرآوردهی شیری پنیر
white meat کره
meat keeper جاگوشتی
luncheon meat گوشت پخته و آماده
preserved meat گوشت
baked meat نان شیرینی
baked meat شیرینی اردی غذای پخته
meat fly مگس گوشت
green meat گیاه خوراکی
green meat سبزی
green meat گوشت کهنه
broiled meat گوشت سرخ کرده
cure meat نمک سود کردن مواد غذایی
meat offering هدیه اردی
meat offering پیشکشی اردی
meat and drink سور
red meat گوشت گاووگوسفند
leal meat گوشت لخم
preserved meat قرمه
meat safe قفسه توری
meat safe قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
meat and drink لذت
meat and drink خوشی
meat tea چایی یا عصرانه با گوشت
flies blow meat حشرات روی گوشت تخم میگذارند
Frozen meat ( food ) . گوشت ( غذای ) یخ زده
Be careful not to burn the meat . مواظب باش گوشت رانسوزانی
to souse a meat or fish درترشی گذاشتن گوشت یاماهی
The fire is fit to roast the meat. این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
She doesn't eat meat, but other than that she'll eat just about anything. او [زن] گوشت نمی خورد اما به غیر از آن او [زن] کلا همه چیز می خورد.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com