English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
medium wave موج متوسط
Search result with all words
Short medium and long wave موج کوتاه ومتوسط و بلند
Other Matches
medium واسطه دلال
medium معدل
medium مقدار متوسط
medium متوسط
medium رسانه
medium متوسط معتدل
medium وسیله
medium میانجی واسطه
medium وسیله انجام کار
medium رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
medium رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
medium میانی
medium محیط
medium میانه
medium حد وسط
medium هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium محیط کشت
medium وسط یا میانگین
medium ملا "
medium واسطه
medium واسط
empty medium رسانه تهی
dispersive medium محیط پخش
dispersion medium محیط پاشندگی
circulating medium وسیله انتقال قدرت خرید
data medium رسانه داده ها
data medium داده رسان
end of medium انتهای رسانه
medium gravle شن متوسط
virgin medium رسانه بکر
medium-dry شرابنهچندانشیرین RO
medium frequency فرکانس میانه
medium frequency بسامد متوسط
medium curing قیرهای محلول کندگیر
medium cloud ابرهای متوسط
medium speed بیت در ثانیه
medium artillery توپخانه متوسط
transfer medium رسانه انتقال
virgin medium واسطه دست نخورده
medium steak استیک متوسط سرخ یا پخته شده
medium lampholder سرپیچ معمولی
medium pacer توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium range وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
medium scale در مقیاس متوسط
medium scale نقشه مقیاس متوسط
medium term میان مدت
polarization of a medium قطبش محیط
medium range با شعاع عمل متوسط
medium voltage ولتاژ متوسط
medium of exchange وسیله داد وستد
medium of exchange وسیله مبادله
medium scale integration مدار مجتمع با دو قطعه
medium term loan وام میان مدت
medium term planning برنامه ریزی میان مدت
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
medium scale integration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium scale intergration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium frequency motor موتور با فرکانس میانی
medium term forecast پیش بینی میان مدت
iron at medium setting درجهمیانیدراتو
a medium sized car یک اتومبیل متوسط
medium energy particle ذره میان انرژی
medium energy particle ذره با انرژی متوسط
medium pace bowler توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium carbon steel فولادباکربن متوسط
medium format SLR (6 x 6) شکلمتوسطSLR
track [on a sound recording medium] تیتر آهنگ
track [on a sound recording medium] تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
medium tension distribution line خطسیرپخشفشارمتوسط
medium range ballistic missile موشک بالستیک میان برد
tumble dry at medium to high temperature بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
to wave away باشاره دست بیرون کردن
the wave دریا
wave موج
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave موجی بودن موج زدن
wave هیجان
wave موج رادیویی
new wave نیوویو
wave موج زدن
To wave at someone. به کسی دست تکان دادن
wave off فرود همراه با سایش
wave خیزاب
wave فر موی سر دست تکان دادن
wave off به زمین ساییده شدن هواپیما
stationary wave موج ایستاده
wave height ارتفاعموج
stationary wave موج ساکن
wind wave خیز اب ناشی از باد
wave wall دیوارموج
wave clip گیرهفر
to wave one's handkerchief دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
standing wave موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
wave base سطحموج
translation wave موجبرگردان
seismic wave ارتعاشاتزمینلرزه
wind wave موج باد
the wave heaves خیزاب بلندمیشودومیافتد
standing wave موج ساکن
sawtooth wave موج دنده ارهای
sawtooth wave جریان دندان ارهای
shear wave موج برشی
shell wave صدای زوزه گلوله
sine wave موج سینوسی
sinusoidal wave موج سینوسی
sky wave موج فضایی
sky wave موج یونکرهای
sky wave امواج اسمانی
square wave موج چهار گوش
square wave موج مربعی
square wave موج مربع
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
standing wave موج ایستاده
wave motion حرکت موجی
radio wave موج رادیویی
wind wave موج ناشی از باد
wave motion انتشار موج
wave function تابع موجی
wave pressure فشار حاصل از موج
wave propagation انتشار موج
wave front جبهه موج
wave front جبهه امواج رادیویی
wave frequency بسامد موج
wave form شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form شکل موج
wave equation معادله موج
wave drag پسای موج
wave guide هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave guide موجبر
wave kick حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave motion حرکت موج
wave number عدد موج
wave of excitation موج تهییج
wave mecanics مکانیک موجی
wave length طول موج
wave parameter پارامتر موج
wave period زمان تناوب امواج دریا
wave velocity سرعت موج
wave speed سرعت موج
transverse wave موج عرضی
transversal wave موج عرضی
wave vector بردار موج
wander wave امواج سیار
wander wave موج سیار
transient wave امواج سیار
transient wave موج سیار
wave winding سیم پیچ موجدار
wave train قطار موج
traveling wave موج رونده
travelling wave موج سیار
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave celerity سرعت موج
wave propagation حرکت موج
wave bands باندهای موج
wave band باند موج
wave band دسته امواج رادیو
wave amplitude دامنه موج
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
wave radiation تابش موج
wave trap موج ربا
velocity of a wave سرعت پخش موج
ultrashort wave موج خیلی کوتاه
to wave farewell باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
gun wave موج ضربت دهانه لوله
damped wave موج میرنده
cosine wave موج کسینوسی
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave موج پایدار
compression wave موج فشاری
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier wave موج حامل
undamped wave موج پایدار
burst wave موج انفجار
burst wave موج ترکش
bow wave موج سینه
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
de broglie wave موج دوبروی
gun wave موج دهانه لوله توپ
ground wave موج زمینی
full wave تمام موج
figer wave فرانگشتی
electron wave موج الکترونی
electromagnetic wave موج الکترومغناطیسی
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electric wave موج الکتریکی
diffracted wave موج پراشیده
density wave موج چگالی
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
bow wave موج بالیستیکی جلو
shock wave موج ضربت
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
tidal wave پندام
tidal wave سیلاب دریایی
tidal wave موج کشند
long wave موج بلند
sound wave صوت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com