English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
Other Matches
array بخشی از داده در آرایه
array ارایه
array دستگاه انتن
array رژه
array نظم
array صف
array آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array با داشتن سط ر و ستون و عمق
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
array می باشند
array آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array درصف اوردن
array اراستن
array منظم کردن
array ارایش ارایه
controller حسابدار ممیز
controller تنطیم کننده
controller کنترل کننده
controller ممیز
controller دستگاه فرمان
controller نافر کنترل کننده
controller نافر
controller کنترولر رگولاتور
controller صائن
controller نافم
controller کنترل شده
controller بازرس
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
controller سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
controller وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controller وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controller واپا
subscribted array ارایه زیرنویس دار
storage array ارایه انباره
sparse array ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
array declaration اعلان ارایه
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
target array نیمرخ هدف
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
three dimentional array ارایه سه بعدی
mattress array انتن بدسپرینگ
billboard array انتن بدسپرینگ
battle array صف جنگ
two dimensional array ارایه دو بعدی
array processor پردازشگر ارایه
one dimensional array ارایه یک بعدی
indexed array ارایه شاخص دار
logic array ارایه منطقی
battle array جنگ ارایی
linear array ارایه خطی
a wide array of ... آرایه وسیعی از ...
interceptor controller پست کنترل و رهگیری با هواپیماهای رهگیر
industrial controller رئوستای فرمان دهنده
frequency controller رگولاتور یا نافم فرکانس
interceptor controller افسر مسئول پست استراق سمع
barrel controller کلید غلطکی
automatic controller مراقب خودکار
automatic controller دستگاه فرمان
integral controller واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
manual controller نافم دستی
drum controller کنترل کننده درام
drum controller غلطک فرمان
micro controller ریز کنترل کننده
controller card کارت کنترل کننده
peripheral controller کنترل کننده جانبی
peripheral controller کنترل کننده جنبی
phase controller ماشین تنظیم فاز
disk controller کنترل کننده گرده
disk controller کنترل کننده دیسک
print controller کنترل کننده چاپ
cluster controller کنترل کننده گروهی
channel controller کنترل کننده مجرا
semimagnetic controller دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
drum controller نافم استوانهای
communications controller کنترل کننده ارتباطات
speed controller کنترلکنندهسرعت
array index number عدد شاخص ارایه
solar array deployment گسترشنظمشمسی
video graphics array ارایه نگاره سازی بصری
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
uncommitted logic array مشابه 10328
uncommitted logic array جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
dual channel controller کنترل کننده دو کاناله
disk controller card کارت کنترل کننده دیسک
line printer controller کنترل کننده چاپگر خطی
input output controller کنترل کننده ورودی- خروجی
full magnetic controller دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
floppy disk controller کنترل کننده فلاپی دیسک
forward air controller نافر مقدم هوایی
forward air controller افسر نافرمقدم
disk drive controller سیستم عامل دیسک
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
or gate دریچه یا
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate دریچه
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate دروازه شروع اسکی
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
or gate دریچه OR
not or gate دریچه نا- یا
not gate دریچه نقیض
nor gate دریچه نقیض یا
gate دروازه
down gate راهگاه پایین دست
gate در بزرگ
gate مدخل دریجه سد
gate وسایل ورود ورودیه
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
nor gate دریچه نایا
not and gate دریچه نا- و
not gate دریچه نا
Gate ورودی به باند
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate سوزن اتصال به یک FET
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
and gate دریچه و
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate گیت
gate راه تغذیه لشعلث
saw gate چارچوب اره
gate مدخل
and gate مدار AND
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
head gate دریچه فوقانی کانال
head gate دریچه بالادست سد
indicator gate دریچه شاخص
inclusive or gate دریچه یای شامل
lich-gate راهرو سرپوشیده
gate valve شیر کشویی
gate valve شیر قطع جریان
ring gate دهانهحلقوی
gate crasher میهمان ناخوانده
gate electrode الکترود دریچهای
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf بدنه دریچه سد
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition شیر فلکه تبدیل
gate tube لامپ دریچهای
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
lich gate راهرو
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
wicket gate دهانهدریچه
nand gate دریچه نقیض و
nand gate دریچه ناو
railroad gate درب ورودی راه اهن
tainter gate دریچه لولادار
tainter gate دریچه قطائی
starting gate دروازه شروع
pouring gate دریچه ریزش
pouring gate تغذیه قالب
sluice gate اب بند
sluice gate ابگیره
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
threshold gate دریچه استانهای
spillway gate درخروجآبسطحسد
lower gate دروازهپائینی
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
gate-leg پایهدروازهایشکل
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate money پولبلیطورودیه
logic gate دروازه منطقی
nonequality gate دریچه نابرابری
majority gate دریجه اکثریت
sluice gate دریچه
xor gate دریچه یای ضمنی
upper gate دروازهبالایی
roller gate دریچه غلطان
flood gate سد دریچهای
complement gate دریچه متمم ساز
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
exjunction gate دریچه یای انحصاری
cow gate چراگاه گاو
discharge gate دریچه تخلیه
elementary gate دریچه مقدماتی
burst gate لامپ پیام گذار
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
elementary gate دریچه ابتدایی
equivalence gate دریچه معادل
equivalence gate دریچه هم ارزی
equality gate برابر سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com