English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
memory port درگاه حافظه
Other Matches
last port شیپور عزا
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port به آن وصل است را انتخاب کند
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port دریچه
port روزنه
port بندر گاه
out port بندرخارج از محوطه
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
last port شیپور خاموشی
i/o port مدخل ورودی و خروجی
way port بندر سر راه
out port بندر دور از مقصد
port دریچه تبدیل برنامه
port مدخل
port باب
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port بندرگاه
port بردن
port ببندر اوردن حمل کردن
port شراب شیرین بارگیری کردن
port در رو مخرج
port دورازه
port درب درگاه
port بندر ورودی
port فرودگاه هواپیما
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port مامن مبدا مسافرت
port لنگرگاه
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
port بندر
port ترابردن
port دهانه
port درگاه
port ریل اطراف ناو
port سمت چپ ناو
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port دماغه
port مجرای عبورروغن
port مجرا
port شیار هادی دهانه
port دروازه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
home port پایگاه اصلی
home port پایگاه مادر
supply port درگاه تامین
supply port درگاه تدارکاتی
inlet port سوپاپ ورودی
inlet port دریچه ورودی
terminal port بندر مقصد
intake port دریچه ورودی
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
intake port سوپاپ ورودی
treaty port بندر پیمانی
port of embarkation بندر عزیمت
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
high port حالت دست فنگ
port watch نگهبان بندر
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
ejection port دهانهپرتاب
exhaust port مجرای خروجی
exhaust port دریچه خروجی
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
car port سایبان اتومبیل
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
gun port مزغل
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
modem port قسمتقرارگیریمدم
serial port درگاه ترتیبی
port of entry بندرمحل ورود
port of entry بندر مقصد
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of destination بندر مقصد
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
port installations تاسیسات بندری
port hole مزغل
port hole روزنه
port complex لنگرگاه
port complex مجتمع بندری
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port arms پیش فنگ
midi port دریچه یا درگاه IDI
minor port بندر کوچک
naval port بندر دریایی
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port watch پست نگهبانی بندر
serial port مدخل سری
main port بندر اصلی
main port ,
main port refrencestation : syn
main port port principal
secondary port station secondary
secondary port subordinatestation : syn
secondary port ,
secondary port بندر فرعی
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port دریچه
sally port درب ورودی بزرگ
sally port دروازه بزرگ قلعه
registered port بندر مشخص
put into port وارد بندر شدن
parallel port درگاه موازی
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
video port قسمتنمایش
admission port سوپاپ ورودی
port of call بندر توقف
port of call بندر لنگراندازی
captain of the port افسر انتظامات بندر
cargo port دریچه بارگیری ناو
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
controlled port بندرکنترل شده
controlled port بندر نظامی کنترل شده
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
control port درگاه کنترل
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
transfer port دریچهانتقال
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
destination port بندر تحویل کالا
free port بندر ازاد
admission port دریچه پذیرش
destination port بندر مقصد
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
port hand buoy بویه سمت چپ
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
disc drive port قسمتوروددیسک
dual port ram حافظه تسهیم شده
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
port auxiliary service یگان خدمات بندری
named port of destination بندر مقصد مشخص
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
memory یادگار یاد بود
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory خاطره
memory حافظه
memory یاد
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
to the memory of به یادبود
in memory of <idiom> به صورت رایگان
immediate memory حافظه فوری
to commit to memory ازبرکردن
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
internal memory حافظه داخلی
to escape one's memory از خاطر رفتن
to stamp on the memory ذهنی کردن
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
read only memory حافظه فقط خواندنی
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
racial memory حافظه نژادی
programmable memory حافظه برنامه پذیر
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory key کلیدحافظه
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
volatile memory حافظه فرار
memory recall دوبارهخوانیحافظه
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
passive memory حافظه منفعل
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
add in memory اضافه کردن به حافظه
photodigital memory خواندن چند بار
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
within living memory به یاد دارند
within living memory تا انجا که مردمان زنده
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com