English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
English Persian
mercury thread مارپیچ جیوهای
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
mercury تیر
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
mercury دزدماهر
mercury پیک پیغام بر
mercury جیوه
mercury عطارد
mercury سیماب
mercury Hg :symb
mercury دبیرفلک
english mercury اسفناج صحرایی
dogs mercury سلمه تره
dogs mercury سلمه
mercury battery باطری جیوهای
mercury break کلید جیوهای
mercury chloride کلراید جیوه
mercury chloride کلرور جیوه
mercury barometer هواسنججیوهای
mercury bulb لولهجیوه
mercury arc قوس جیوهای
mercury vaper بخار جیوه
mercury thermometer گرماسنج جیوهای
mercury tank مخزن جیوه
mercury mine معدن جیوه
mercury lamp لامپ جیوه
column of mercury ستونجیوه
mercury chloride کلرید جیوه
mercury column ستون جیوه
mercury interrupter ضربه گر جیوهای
mercury fulminate جیوه فولمینات
magnetic mercury switch کلید جیوهای مغناطیسی
mercury delay line تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
mercury vapor rectifier یکسوساز بخار جیوه
mercury arc lamp لامپ بخار جیوه
mercury delay line داده خوانده می شد
mercury vapor lamp لامپ جیوهای
mercury arc rectifier یکسوکننده جیوهای
mercury seal stirrer همزن با هوابند جیوهای
mercury delay line روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
mercury pool tube لامپ مایع
mercury pool cathode کاتد جیوهای
mercury delay line خط تاخیری جیوهای
mercury vapor rectifier tube یکسو کننده جیوهای
low pressure mercury lamp لامپ فشار ضعیف جیوهای
thread ریسمان
thread سیم
thread دندانه
thread پیچ کردن
thread دنده دار کردن مارپیچ
thread مثل نخ باریک شدن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread قیطان
thread رزوه شیارداخل پیچ ومهره
thread رگه
thread رشته
thread نخ کردن
thread بند کشیدن
thread نخ کشیدن به
thread موجی کردن
thread دنده پیچ
thread نخ یاقیطان
thread شیار برجستگی
thread نخ
thread برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread رشته رشته شدن
thread ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
thread فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
thread زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
thread fineness نمره نخ
thread take-up lever اهرم بالا-پائینبرندهنخ
thread guide راهنماینخ
sewing thread نخ خیاطی
rubber thread ریسمانلاستیکی
thread count [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
thread fineness ظرافت نخ
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
thread trimmer آرایندهنخ
screw thread پای پیچ
death thread تهدید به مرگ
thread bare فرش کهنه
warp thread تارشیاری
weft thread ریسمانتاریشکل
hang by a thread <idiom>
thread fineness [ضریبی جهت تعیین کیفیت نخ]
trapezoidal thread دندههای ذوزنقهای
thread the needle پاس دقیق از بین مدافعان
thread tap قلاویز
gold thread گلابتون زر
external thread دنده خارجی
english thread پیچ و مهره انگلیسی
direction of thread جهت پیچ
direction of thread سوی پیچش پیچ
cut a thread پیچ تراشیدن
butterss thread شیار اره
angular thread پیچ تحت زاویه
angular thread پیچ وی شکل
air thread مخاط شیطان
inside thread مارپیچ داخلی
acme thread شیار ذوزنقه ای
stepped thread کولاس پیچی ناقص
stepped thread پیچ ناقص کولاس
stair thread کف پله
screw thread حدیده
nut thread پیچ مهره
air thread لعاب خورشید
inside thread دنده داخلی قلاویز
left hand thread پیچ چپ گرد
thread rubber separator میانگیر نخدار
Our life is hanging by a thread . زندگی مابه تار مویی بند است
To pick up (to lose) the thread of conversation. رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com