English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English Persian
microsoft basic مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
Other Matches
microsoft بهنگام سازی
microsoft کمپانی میکروسافت
microsoft میکروسافت
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
microsoft اتصالات پایگاه داده به اینترنت و پست الکترونیکی به ویژه برای کاربران ویندوز
microsoft ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
microsoft برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
microsoft جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
microsoft مجموعه برنامه ها در ویندوز که به کاربر امکان می دهند فکس را از PC ارسال یا دریافت کنند
microsoft برنامهای که روی سرور ویندوز NT ماکرو سافت اجرا میشود و توابعی که برای تعویض نرم افزار مشتری در ویندوز به کار می رود
microsoft سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده را روی دیسک مدیریت میکند
microsoft فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
microsoft DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود
microsoft ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
microsoft works مایکروسافت ورکس
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
microsoft windows مایکروسافت ویندوز
microsoft excel برنامه مایکروسافت اکسل
microsoft corporation شرکت مایکروسافت
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic بیسیک
basic course دوره مقدماتی
basic قلیایی
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic پایهای
basic اساسی
basic بنیانی
basic بازی
basic اساسی مقدماتی
basic اولیه
basic ابتدایی
basic بنیادی
basic تهی بنیانی
basic اصلی
basic روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic مین دستیابی
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic به یک وسیله راه دور
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic مقدماتی اساسی
basic shaft محور واحد
basic speed سرعت اولیه
basic pay اصل حقوق
basic standard استاندارد اولیه
basic surplus مازاد اساسی
basic training تعلیمات ابتدایی
basic size اندازه اصلی
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic size اندازه اولیه
basic shaft محور اصلی
basic sciences علوم پایه
basic salt نمک بازی
basic research تحقیقات مقدماتی
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
basic ration جیره اصلی
basic point نقطه مبداء
basic slag سرباره قلیایی
basic pay حقوق اصلی
basic training اموزش مقدماتی
basic variable متغیر اصلی
basic dye رنگ قلیایی
basic ground زمینه و متن اصلی فرش
basic agreement توافق اولیه
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic research علم پایه
basic weaves رگباسلیق
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
basic variable متغیر اساسی
basic verses ایات محکمات
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
quick basic کوئیک بیسیک
tiny basic یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
true basic تروبیسیک
basic research علم بنیادی
basic of issue مبنای توزیع
basic conflict تعارض بنیادی
basic date تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date تاریخ ترفیع
basic deficit کسری کلی
basic branch رسته اولیه
basic data عناصر تیر اولیه
basic deficit کسری اساسی
basic anxiety اضطراب بنیادی
basic dye رنگینه بازی
basic crops ذرت
basic brick اجر قلیائی
basic capacity گنجایش مبنا
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic crops جو
basic crops پنبه تنباکو و برنج
basic circuit مدار ساده
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
basic data اطلاعات اولیه
basic capacity گنجایش پایه
basic fortran استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic gearing گیربکس
basic language زبان بیسیک
basic lining پوشش یا استر قلیایی
basic allowance شارژ انبار
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic linkage پیوند اساسی
basic intent نیت عام
basic price قیمت مبنا
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic price قیمت پایه
basic gearing چرخ دندههای اصلی
advanced basic بیسیک پیشرفته
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic hole سوراخ مقدماتی
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
basic load بار مبنا
basic circuit arrangement ترتیب مدار ساده
the four basic arithmetic operations چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic allowance for subsistence حق معاش
basic allowance for subsistence جیره نقدی
basic source of food منابعاولیهغذا
basic building materials مواداولیهساختمان
basic calculating operation چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic operation of arithmetic چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
basic allowance for quarters حق مسکن
basic bessemer process فرایندقلیایی بسمر
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
basic access method روش دستیابی اصلی
We must find a basic solution. باید یک فکر اساسی کرد
basic construction unit واحد ساختمانی
basic standard cost قیمت استاندارد
basic end item اقلام اولیه اماد
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
basic requisition number درخواست اولیه
basic requisition number درخواست ابتدایی
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic planning guide راهنمای اولیه طرح ریزی
basic pig iron اهن خام قلیایی
basic pig iron اهن توماس
basic standard cost قیمت پایه
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
ground basic slag ارد توماس
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
ground basic slag سرباره توماس
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
basic converter steel فولاد توماس
basic converter pig iron اهن خام توماس
ambulance basic relay post پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic open hearth furnace کوره باز قلیایی
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic bessemer pig iron اهن خام مقدماتی توماس
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
iowa tests of basic skills ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic input output system سیستم ورودی و خروجی پایه
one of the [basic] fundamental tenets of democracy یکی از اصول پایه [اساسی] دموکراسی
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com