Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 124 (7 milliseconds)
English	Persian
middle succession	توالی وسطی
middle succession	توالی میانین
Other Matches
succession	توارث
in succession	متوالیا"
succession	پی ایی
succession	توالی
succession	ترادف
succession	ردیف جانشینی
succession	وراثت
succession	پیاپی
succession	نیابت توالی
succession	ماترک
succession	ترکه
in succession	پی در پی
in succession	به توالی متواترا"
in succession to	ب جای
succession	جانشینی
state succession	تعویض دولتهابه طور متوالی
succession law	قوانین وراثت
succession of the presidency	سیستم تعیین جانشین درریاست
succession to the throne	ولیعهدی
succession to the throne	ولیعهد بودن
vacant succession	بدون جانشین
biotic succession	تواتر زیستی
who claims the succession ?	چه کسی ادعای جانشینی
in quick succession	تندپشت سرهم
state succession	توالی دولتها
law of succession	حقوق ارث و وصیت
biotic succession	پیاپی زیستی
succession duties	مالیات برارث
who claims the succession ?	میکند
middle course	میانه روی
middle	مرکز
middle name	نام وسطی-اسموسطین
middle	میان
middle	وسط
middle	میانی وسطی
middle	منطقه میانی زمین
middle	میانه میدان
of middle a	میان سال
the middle finger	انگشت میانه
up to the middle in water	تا کمر در اب
Middle Eastern	مربوطبهخاورمیانه
the parting in the middle	فرق وسط
middle torus	گچبریمیانی
middle toe	انگشتمیانی
middle leg	پایمیانی
middle weight	میانه
middle weight	میان وزن
middle watch	نگهبانی نیمه شب
middle term	قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
piggy in the middle	بازیخرسوسط
middle sized	میان اندازه
middle sole	لژمیانی
middle piece	قطعهمیانی
middle of the road <idiom>	سردوراهی گیرکردن
middle linebacker	مهرهخطآخریمیانی
middle layer	قشر میانی
middle lobe	نرمهششمیانی
middle jib	بادبانسهگوشکوچکمیانی
middle covert	پرهایمیانی
middle-of-the-road	بیطرف
middle-of-the-road	میانه رو
Middle West	باختر میانه
middle panel	قابچوبیمیانی
Middle East	خاورمیانه
Middle East	سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
middle distance	فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
middle phalanx	بندانگشتمیانی
middle sized	دارای اندازه متوسط
middle price	قیمت حد وسط
middle age	دوره بین جوانی وپیری
Middle Ages	قرون وسطی
middle schools	دبیرستان
middle-aged	میان سال
middle aisle	شبستان
middle aisle	صحن
middle bar of a saw	کمانکش اره
middle body	قسمت میانه ناو یا کشتی
middle deck	پل میانی
middle ear	گوش میانی
middle school	دبیرستان
middle age	میان سال
middle aged	دوره بین جوانی وپیری
middle aged	میان سال
middle class	طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle classes	طبقه متوسط
middle classes	طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle ear	حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
middle ear	گوش وسط
middle part	میان
middle part	قسمت میانی
middle plane	صفحه میانتار
middle price	قیمت متوسط
middle latitude	منطقه معتدله
middle insomnia	بیخوابی میانی
middle heavyweight	09 کیلوگرم
middle game	وسط بازی
middle fraction	پاره میانی
middle fraction	جزء میانی
middle finger	وسطی
middle finger	انگشت میان
middle english	انگلیسی تا 0051میلادی
middle class	طبقه متوسط
inflammation of the middle ear	عفونت گوش میانی [پزشکی]
middle-class person	عضو طبقه متوسط
infection of the middle ear	عفونت گوش میانی [پزشکی]
member of the middle class	عضو طبقه متوسط
upper middle class	طبقه متوسط بالا [در اجتماعی]
middle lintel in window	الت وسطی پنجره
middle lintel in window	وادار میانی پنجره
mullion=middle post	وادار
middle lintel in window	کمرکش پنجره
middle level management	مدیریت سطح متوسط
middle distance race	دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
middle nasal concha	کنجایمیانیدماغی
middle primary covert	پرهایاولیهمیانی
type of middle cloud	شکالابرقسمتمیانی
The working (middle,upper)class.	طبقه کارگر (متوسط بالا )
middle rial of door frame	قیدچه
middle ear inflammation [MEI]	عفونت گوش میانی [پزشکی]
middle leg (outer surface)	پایمیانی
To steer a middle course . To act within judicious bounds .	کجدار و مریض عمل کردن [به نعل و به میخ زدن]

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com