Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 148 (8 milliseconds)
English	Persian
military justice	دادسرای نظامی
military justice	دادرسی نظامی
military justice	قوانین جزایی ارتش
Other Matches
justice	قسط
in the name of justice	بنام عدالت
to d. justice	عدالت کردن
to a justice	عدل گستردن
justice	درستی دادگستری
justice	انصاف
justice	عدالت
justice	داد
To do justice to something.	حق مطلبی را ادا کردن
to a justice	عدالت کردن
to impinge on justice	از عدالت تجاوز کردن بیعدالتی کردن
immanent justice	عدالت طبیعی
house of justice	عدالتخانه
dispense justice	دادگستردن
This photo does not do you justice.	خودتان از عکستان بهتر هستید
court of justice	دادگاه
borough justice	عضو خانه اصناف
administer justice	اجرای عدالت
ministry of justice	وزارت دادگستری
poetic justice	جزا
poetic justice	سزا
poetic justice	کامیابی خوبان و شکست بدان
to impinge on justice	کار ناحق کردن
the chief justice	قاضی القضات
preventive justice	قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
preventive justice	حقوق تامینی
plead of justice	دادخواستن
plead for justice	دادخواهی کردن
ministry of justice	وزارت عدلیه
an outrage upon justice	پایمال سازی حق دیگران
Chief Justice	قاضی القضات
miscarriages of justice	اشتباه قضایی
miscarriage of justice	اشتباه قضایی
Justice of the Peace	امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justice of the Peace	رئیس دادگاه بخش
Justice of the Peace	امین صلح
Chief Justice	رئیس دیوان عالی
Chief Justice	رئیس دادگاه
Chief Justice	قاضی اعظم
administer justice	احقاق حق کردن
an outrage upon justice	بیعدالتی
administration of justice	اجرای عدالت
administration of justice	احقاق حق
Justice of the Peace	قاضی صلحیه
lord chief justice	رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
To trample on justice . To be unfair.	پا روی حق گذاشتن
To trample upon justice. To be unfair.	پاروی حق گذاشتن ( حق کشی کردن )
justice of supreme court	مستشار دیوان عالی کشور
international court of justice	دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
Injustice is the opposite of justice.	ظلم ضد عدل است
military	جنگی ارتش
military	نظام
military	ارتشی
military	نظامی
military	سربازی
military	مربوط به نظام
military courtesy	احترامات نظامی
military testament	وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
military symbols	علایم قراردادی نظامی
military strategy	فنون سوق الجیشی نظامی
military strategy	استراتژی نظامی
military spending	مخارج نظامی
military specifications	کدتخصصی نظامی
military specifications	خصوصیات نظامی
military services	نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
military services	قسمتهای نظامی
military resources	منابع نظامی
military psychology	روانشناسی نظامی
military posture	وضعیت نظامی
Military operations.	عملیات نظامی
military posture	ارایش نظامی
A military band.	دسته موزیک نظامی
military training	اموزش نظامی
military training	تعلیم نظامی
to enter the military	داخل نظام شدن
military service	خدمت نظام وفیفه
military service	خدمت زیر پرچم
the military profession	کار نظام
the military profession	کار نظامی
military police	دژبان
military testament	وصیتنامه نظامی
military device	اسباب ارتشی
politico military	عملیات سیاسی نظامی
politico military	امور سیاسی نظامی
military service	نظام وفیفه
military communica	ارتباطاتنظامی
military service	خدمت نظامی
military campaign	لشکرکشی [ارتش]
military platform	سکوی نظامی
by military force	با نیروی نظامی
military channel	چانل نظامی مجرای نظامی
military clock	ساعت یا وقت نظامی
military college	دانشکده افسری
military comission	هیئت نظامی
military comission	کمیسیون نظامی
military convention	اتحاد نظامی
military court	دادگاه نظامی
military courtesy	اداب معاشرت نظامی
military courtesy	رفتارو اداب نظامی
military channel	سلسله مراتب نظامی
military body	هیئت رئیسه نظامی
military body	هیئت نظامی
counter military	ضد عملیات نظامی
counter military	مقابله باعملیات نظامی
military tribunal	دادگاه نظامی
military advisor	مستشار نظامی
military area	منطقه نظامی
military area	حوزه جغرافیایی نظامی
military assistance	کمک نظامی
military attache	وابسته نظامی
military courtesy	شئونات نظامی
military crest	خط الراس نظامی
military doctorine	دکترین نظامی
military grid	شبکه مختصات نظامی
military grid	شبکه نظامی
military impedimenta	شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
military intelligence	اطلاعات نظامی
military intervention	مداخله نظامی
military adviser	مستشار نظامی
military occupation	اشغال نظامی یک منطقه
military governor	حاکم نظامی
military governor	فرمانداری نظامی
military expenditure	مخارج نظامی
military funds	اعتبار نظامی
military funds	بودجه نظامی
military government	دولت نظامی
military government	حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military government	حکومت نظامی
military doctorine	مقررات نظامی
civil military action	عملیات مردم یاری
military occupational speciality	تخصص شغلی نظامی
males of military age	مردان در سن سربازی
civil military relations	روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil military action	عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
military pay order	لیست حقوقی پرسنل
desert from military service	فراری از خدمت نظام
military occupational speciality	کد تخصصی نظامی
military planning process	مراحل طرح ریزی نظامی
military pay order	جدول تغییرات حقوقی پرسنل
liable to military service	مشمول خدمت وفیفه
liability to military service	مشمولیت برای خدمت نظام وفیفه
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
Military aid with no strings attached .	کمکهای نظامی بدون قید وشرط
area of military significant fallout	منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
military assistance advisory group (maag	هیئت مستشاری نظامی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com