Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
military pay order	لیست حقوقی پرسنل
military pay order	جدول تغییرات حقوقی پرسنل
Other Matches
marching order [travel order]	دستور پیشروی [ارتش]
military	ارتشی
military	مربوط به نظام
military	جنگی ارتش
military	نظام
military	سربازی
military	نظامی
military college	دانشکده افسری
military clock	ساعت یا وقت نظامی
military channel	چانل نظامی مجرای نظامی
military body	هیئت رئیسه نظامی
military channel	سلسله مراتب نظامی
military comission	هیئت نظامی
military comission	کمیسیون نظامی
military convention	اتحاد نظامی
military court	دادگاه نظامی
military courtesy	اداب معاشرت نظامی
military courtesy	احترامات نظامی
military courtesy	رفتارو اداب نظامی
military courtesy	شئونات نظامی
military crest	خط الراس نظامی
military body	هیئت نظامی
military device	اسباب ارتشی
military campaign	لشکرکشی [ارتش]
counter military	ضد عملیات نظامی
counter military	مقابله باعملیات نظامی
the military profession	کار نظامی
the military profession	کار نظام
to enter the military	داخل نظام شدن
Military operations.	عملیات نظامی
military communica	ارتباطاتنظامی
military grid	شبکه مختصات نظامی
military attache	وابسته نظامی
military assistance	کمک نظامی
military area	حوزه جغرافیایی نظامی
military area	منطقه نظامی
military advisor	مستشار نظامی
military adviser	مستشار نظامی
military tribunal	دادگاه نظامی
politico military	امور سیاسی نظامی
politico military	عملیات سیاسی نظامی
by military force	با نیروی نظامی
A military band.	دسته موزیک نظامی
military spending	مخارج نظامی
military platform	سکوی نظامی
military testament	وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
military training	اموزش نظامی
military training	تعلیم نظامی
military occupation	اشغال نظامی یک منطقه
military justice	قوانین جزایی ارتش
military justice	دادرسی نظامی
military justice	دادسرای نظامی
military posture	ارایش نظامی
military posture	وضعیت نظامی
military psychology	روانشناسی نظامی
military strategy	استراتژی نظامی
military specifications	کدتخصصی نظامی
military strategy	فنون سوق الجیشی نظامی
military symbols	علایم قراردادی نظامی
military testament	وصیتنامه نظامی
military specifications	خصوصیات نظامی
military services	نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
military services	قسمتهای نظامی
military intervention	مداخله نظامی
military intelligence	اطلاعات نظامی
military funds	بودجه نظامی
military police	دژبان
military doctorine	دکترین نظامی
military funds	اعتبار نظامی
military service	خدمت زیر پرچم
military service	خدمت نظام وفیفه
military service	خدمت نظامی
military service	نظام وفیفه
military expenditure	مخارج نظامی
military government	دولت نظامی
military government	حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military impedimenta	شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
military grid	شبکه نظامی
military governor	حاکم نظامی
military resources	منابع نظامی
military doctorine	مقررات نظامی
military governor	فرمانداری نظامی
military government	حکومت نظامی
civil military relations	روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil military action	عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
males of military age	مردان در سن سربازی
civil military action	عملیات مردم یاری
desert from military service	فراری از خدمت نظام
military occupational speciality	کد تخصصی نظامی
military occupational speciality	تخصص شغلی نظامی
military planning process	مراحل طرح ریزی نظامی
liable to military service	مشمول خدمت وفیفه
liability to military service	مشمولیت برای خدمت نظام وفیفه
Military aid with no strings attached .	کمکهای نظامی بدون قید وشرط
area of military significant fallout	منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
military assistance advisory group (maag	هیئت مستشاری نظامی
to the order of	در وجه
to the order of	به حواله کرد
order	پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
in order that	تا اینکه
order off	حکم خروج
first order	مرتبه اول
order about	پیوسته پی فرمان فرستادن
to the order of	بحواله کرد
out of order	درهم برهم
out of order	نادرست
in order that	برای اینکه
in order that i may go	برای اینکه بروم
second order	مرتبه دوم
re order	سفارش دوم باره
out of order	از کار افتاده
in order	درست
in order	صحیح
in order	دایر
out of order	خراب
in order that he may go	برای اینکه برود
order	سفارش دادن
order	خرید سفارش خرید
order	حواله کرد حواله کردن دستور
order	حواله
order	حکم
order	مرتب کردن
order	سفارش دادن دستور دادن
order	دستورالعمل دستور
order	نظام معماری
order	شیوه
order	سبک معماری
order	سفارش دادن کالا یا جنس
order	نظم دادن
order	فرمان نظم
order	ترتیب انجام کار
order	ترتیب
by order of	حسب الامر
by order of	فرمان
in order to ...	برای [اینکه]
in order to ...	تا [اینکه ]
order [placed with somebody]	دستور [ازطرف کسی]
order [placed with somebody]	سفارش [ازطرف کسی]
order	دستور سفارش
order	رتبه
order	کد عمل
order	راسته
order	مرتبه
order	امر
order	دستور دادن سفارش
order	دستور دادن
order	دستورعملیاتی
order	دستورالعمل
In this order. In this way.	باین ترتیب
out of order <idiom>	برخلاف قانون ،نامناسب
to order <idiom>	به ترتیب
order	ن
in order to <idiom>	اعتماد شخص را بدست آوردن
order	منظم کردن
well-order	خوش ترتیب [ریاضی]
out of order <idiom>	کارنکردن
order	دستور
order	سفارش
order	نظم
order	سفارش دادن تنظیم کردن
structure [first order]	ساختار [ریاضی]
to order somebody back	کسی را معزول کردن
to order somebody back	کسی را احضار کردن
to order somebody back	کسی را فراخواندن
in good order <adj.>	منظم
in good order <adj.>	تروتمیز
order in council	تصویب نامه دولتی
order of bankruptcy	حکم ورشکستگی
order of battle	ترتیب نیرو
order of battle	سازمان نیروهایا یکان
order of council	تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
in good order <adj.>	مرتب
Lattice [order]	توری [ترتیب] [ریاضی]
order of discharge	حکم تصفیه
order of the day	دستور جلسه
Order theory	ترتیب جزئی [ریاضی]
order off the field	حکم خروج
order time	زمان سفارش کالا
order of fire	ترتیب احتراق موتور
Lattice [order]	شبکه [ریاضی]
partial order	پاره ترتیب
order of the day	معادل agenda
order of the day	برنامه روزانه
order of discharge	حکم برائت ذمه
order of fire	روش تیراندازی
order of fire	ترتیب توالی اتش
order of magnitude	مرتبه بزرگی
partial order	ترتیب جزئی
order of matrix	مرتبه ماتریس
order of service	سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
transaction in order	liability avoid to
social order	سازمانوساختاراجتماعی
pecking order <idiom>	راه ارتباط بایکدیگر
to set in order	منظم کردن
to set in order	درست کردن
third order reaction	واکنش مرتبه سه
the line is out of order	سیم خراب است
the goods are on order	کالا را سفارش داده ایم
superior order	دستور مافوق

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com