English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
mill race اب اسیاب
mill race جوی اسیاب
Other Matches
race ریل لغزنده
race طبق ه
race قاب
race طایفه
race نسل تبار
race نهر
race اسب دوانی
race سرسره ریل
race طوقه لغزنده
race سینی لغزنده
race ابراهه
race جوی
race نژاد
race مسابقه دادن بسرعت رفتن
race دویدن
race دوران مسیر
race جدار
race course میدان مسابقه
race قوم
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race مسابقه
race گردش
race دور
race مسابقه سرعت
saw mill کارخانه اره کشی
per mill در هر هزار
ex mill تحویل در کارخانه
to go through the mill ورزیده شدن
per mill در هزار
through the mill <idiom> تجربه شرایط مشکل
mill اسیاب
mill اسیاب کردن
mill کنگره دار کردن
mill کارخانه اسیاب کردن
mill کارخانه نورد
mill فرز کردن
mill ماشین
mill دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill نورد کردن فرز کردن اسیاب
mill اسیا
mill هل دادن
race card برنامه اسب دوانی
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race ring سینی دوار
race ring طوقه سرسرهای
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
relay race دو امدادی
produce race مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
post race مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
head race تنوره اسیاب
head race کانال هذایت اب به توربین
horse race مسابقه اسب دوانی
hurdle race اسب دوانی با پرش از موانع
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
master race نژاد برتر
match race مسابقه دو بین دو نفر
nursey race مسابقه اسبهای 2 ساله
obstacle race مسابقه دو با پرش موانع
race ring رینگ و پایه مسلسل
road race دو ماراتون
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to run a race در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to time a race وقت مسابقهای را نگاه داشتن
arms race مسابقه تسلیحاتی
human race بشریت
race meeting برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
race relations روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
A hurdle race . مسابقه دو با مانع
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
the human race بشریت
to ride a race در اسب دوانی شرکت کردن
tide race جذر و مد سریع اب دریا
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
selling race مسابقه فروش اسب
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
tail race کانال هدایت اب از توربین به خارج
the black race نژاد سیاه
the hu man race نژادانسان
the hu man race نوع بشر
the white race نژادسفید
the white race نژادابیض
the human race نوع بشر
he has run his race است
he has run his race خودراپیموده
claiming race مسابقه اسبهای هم قیمت
front race پیشتازی
race walking مسابقه راهپیمایی
bearing race جدار یاتاقان
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
foot race مسابقه راهپیمایی
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
race horse اسب مسابقه
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
he has run his race دوره
harness race مسابقه ارابه رانی
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
conditional race مسابقه مشروط با ارابه
figure race مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
endurance race مسابقه استقامت
stamping mill اسیاب سنگ کوبی
rolling mill کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
rolling mill ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
stamping mill ماشین پرس یامنگنه
stamp mill اسیاب سنگ کوبی
run-of-the-mill برجسته نبودن در جنس متوسط
stamp mill ماشین پرس یا منگنه
cotton mill کارخانه نخ ریسی
rolling mill دستگاه نورد
rod mill سنگ شکن میلهای
crazing mill اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
steel mill ذوب اهن
cogging mill دستگاه نورد شمشه
post mill آسیابنصبشده
band saw mill اره نواری ماشین فرز
ball mill اسیاب ساچمهای
ball mill سنگ شکن گلولهای
run-of-the-mill <idiom> معمولی
run-of-the-mill عادی
run of the mill عادی
water mill اسیاب
water mill اسیاب ابی
cluster mill فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
tire mill دستگاه نورد لاستیک
becking mill غلطک برای افزایش طول
to mill flour ارد درست کردن
slab mill فرز کردن غلطکی
beater mill تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
bar mill دستگاه نورد میله گرد
unit mill سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
run of the mill برجسته نبودن در جنس متوسط
drawing mill دستگاه نورد کششی
mill file سوهان دستی
form mill فرز کردن پروفیل
pepper mill فلفل سا
pepper mill فلفل ساب
paper mill ماشین کاغذسازی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
hammer mill سنگ شکن چکشی
slabbing mill دستگاه نورد لوحه
fulling mill کارخانه قصاری
mill circle چرخ اسیاب ژیمناستیک
mill dam بند اسیاب
muck mill دستگاه نورد فولاد
mortar mill مخلوط کن ملات یا ماشین ملاتساز
mill wright اسیاب ساز
mill wheel چرخ یا پره اسیاب
glacier mill تنوره یخچالی
plate mill دستگاه فرز غلطکی
hammer mill اسیا چکشی
powder mill کارخانه باروت سازی
pug mill اسیای گل مخلوط کن
pulverizing mill اسیای گردساز
plunge mill فرز کردن غوطهای
hand mill اسیاب دستی
plug mill دستگاه نورد توپی
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
end mill فرز انگشتی
plate mill غستگاه نورد صفحه
edge mill اسیاب غلطکی
to poach a start in race بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
weight for age race مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
to poach a start in race نا بهنگام پیش افتادن
special weight race مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
Slow but sure wins the race. <proverb> پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
currency depreciation race تجدید نظر در قیمت پول جاری
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
hot strip mill مسیر نورد گرم
hot rolling mill نوردکاری داغ
wide strip mill دستگاه نورد نوار پهن
ingots slab mill دستگاه نورد لوحه
rolling mill engineer نوردکار
wire rolling mill دستگاه نورد سیم
wire rod mill کالیبر نورد سیم
color grinding mill دستگاه رنگ سای
rolling mill engineer مهندس نوردکاری
cross country mill نورد چلیپایی
plate rolling mill نوردکاری صفحه
sheet mill stand مقام نورد ورق
single stand mill دستگاه نورد یک مقامه
corrugated rolling mill دستگاه نورد ورق موجدار
continous rod mill دستگاه نورد سیم دائمی
cold rolling mill دستگاه نورد سرد
cogging mill train مسیر دستگاه نورد شمش
paint roller mill غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
beam rolling mill نورد کاری تیر
paint roller mill دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
tire rolling mill دستگاه نورد لاستیک
narrow strip mill نورد نوار باریک
to bring grist to the mill نان دراب دارد
To win the match(race,contest). مسابقه رابردن
slow and steady wins the race اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
The waters run clear of the mill . <proverb> آبها از آسیاب افتاد .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com