Dictiornary-Farsi | minimum durability date | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 183 (8 milliseconds)

English	Persian
minimum durability date [MDD]	تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]


Other Matches

durability	پایایی
durability	دوام
durability	بقا
durability	دیرپایی ماندگاری
durability	مقاومت
minimum	سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
minimum	کوچکترین مقدار چیزی
at a [the] minimum <adv.>	کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
the minimum value	law by prescribed stolengoods of نصاب در مال مسروقه
minimum	مینیموم
minimum	کمینه
minimum	حداقل
minimum	کهین
minimum	حداقل کمینه
minimum	دست کم
minimum	کمترین
minimum	مینیمم
minimum price	حداقل قیمت
minimum elevation	حداقل درجه
minimum elevation	حداقل ارتفاع لوله
minimum thermometer	حداقلمیزانحرارت
minimum charge	حداقل هزینه
minimum price	کمترین قیمت
We'll need 10 years at a [the] minimum.	ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
minimum elevation	حداقل درجه مربوط به مانع
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
minimum clearance	حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
minimum flow	اب کاستی
minimum range	حداقل برد
minimum range	حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
global minimum	حداقل مطلق
minimum size	اندازه حداقل
minimum wage	حداقل دستمزد
minimum charge	حداقل قیمت
minimum mortality	حداقل مرگ و میر
relative minimum	حداقل نسبی
single minimum	تک کمینه
double minimum	جفت کمینه
minimum mortality	کمینه مرگ و میر
relative minimum	می نیمم نسبی
minimum subsistence level	سطح حداقل معیشت
minimum stock level	موجودی
maximum and minimum thermometer	گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum energy orbit	مدار انرژی می نیمم
minimum stock level	حداقل
minimum standard of living	حداقل سطح زندگی
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something	حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
date	مدت معین کردن
date	تاریخ روز و ماه و سال
date	قرار دادن داده در یک متن
the date was not specified	نشده بود
date	فرمان DATE
up to date	تازه
value date	تاریخ ارزش
value date	تاریخ اجرا والور
up to date	بهنگام
the date was not specified	تاریخ ان معلوم
out-of-date <idiom>	از مد افتاده (دمد)
up to date	جدید
date	خرما
date	قدیمی
date	در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date	درخت خرما
date	سنه
date	تاریخ
date	موعد
date	افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
date	تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date	زمان
up to date	امروزی تازه مطابق روز
date	نخل تاریخ
date	افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
no date	بی تاریخ
of even date	دارای همان تاریخ
up to date	تجدید نظر کردن
out of date	منسوخه
out of date	قدیمی
out of date	منقضی شده
out of date	از تاریخ گذشته
up to date	حاوی اخرین اطلاعات
best-by date	تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
up-to-date	متداول
out of date	از مد افتاده
up-to-date	تجدید نظر کردن
up-to-date	امروزی تازه مطابق روز
up-to-date	تازه
up-to-date	بهنگام
up-to-date	جدید
up-to-date	مطابق اخرین طرز
up-to-date	مطابق روز
up-to-date	تصحیح شده
up-to-date	حاوی اخرین اطلاعات
up to date	مطابق اخرین طرز
She will only date you if you ...	او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
up to date	مطابق روز
up to date	متداول
to date	باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
up to date	تصحیح شده
sell-by date	فروشبراساستاریخمصرف
date [appointment]	تاریخ
date [appointment]	وعده ملاقات
Date of departure . Departure date.	تاریخ عزیمت (روز حرکت )
date-stone	[سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
I have a date with my fiandee.	با نامزدم قرار ملاقات دارم
date of birth	تاریخ تولد
termination date	تاریخ پایان
date tree	درخت خرما
date of birth	تاریختولد
date stamp	مهرتاریخ
system date	تاریخ سیستم
schedule date	موعد طبق برنامه
sailing date	تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
What is todays date ?	تاریخ امروز چیست ؟
accommodation date	تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
post date	تاریخ اینده گذاشتن
best-before date [BBD]	تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
date [appointment]	قرار ملاقات
target date	زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
blind date	قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
date of acquisition	تاریخ خریداری
date of acquisition	تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
date of acquisition	از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
date of grace	مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
date of maturity	تاریخ سررسید
date of maturity	موعد
date of maturity	تاریخ انقضاء
date of maturity	موعد پرداخت
date of payment	موعد پرداخت
date of shipment	تاریخ حمل
completion date	تاریخ تکمیل
date palm	درخت خرما
date labourer	معادل daysman
date labourer	کارگر روزمزد
date labour	کار روز مزد
acceptance date	تاریخ قبولی
backdating date	پیش تاریخ
basic date	تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date	تاریخ ترفیع
closing date	تاریخ انقضاء
closing date	اخرین روز اخرین فرصت
completion date	تاریخ انجام کار
creation date	تاریخ افرینش
creation date	تاریخ ایجاد
critical date	مدت زمان بحرانی
current date	تاریخ جاری
date in issuing	تاریخ صدور
date of issuance	تاریخ صدور
date plum	خرماندو
maturity date	موعد
due date	موعدمقرر
effective date	تاریخ اجرا
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
expiration date	تاریخ انقضا
expiry date	تاریخ انقضاء
expiry date	سررسید
from the date on wards	از این تاریخ به بعد
julain date	تقویم ژولین
julain date	تاریخ ژولین
letter of even date	نامه همین تاریخ
maturity date	تاریخ سررسید
due date	تاریخ تادیه
delivery date	تاریخ تحویل
due date	سر رسید
due date	موعد مقرر
post date	پیش تاریخ کردن
due date	تاریخ سررسید
due date	سررسید
international date line	خط موافقتنامه بین المللی
date of change of acountability	تاریخ تسویه حساب
international date line	خط بین المللی تغییر تاریخ
to date a letter forward	کاغذی راتاریخ عقب ترگذاشتن
automatic release date	تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
due at a specified date after sight	وعده دار
international date line	خط تقسیم نیروهای بین المللی
expiry date of the credit	تاریخ انقضای اعتبار
due at a specified date after sight	مدت دار
The date of the meeting has been advanced.	تاریخ جلسه جلو افتاده است
Date and place of departure.	تاریخ ؟ محل حرکت
due at a specified date after sight	موجل
date time group	گروه ساعت و زمان
date time group	گروه تاریخ و زمان
date on which a bill falls due	موعد پرداخت برات یا سفته