Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8 milliseconds)
English
Persian
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Other Matches
border
حاشیه فرش
border
کنار
border
حاشیه دار کردن
border
لبه دارکردن
border
کناره
border
حاشیه زه
border
دوره
border
حریم
border
فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
S-border
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
at the border to
دم مرز به
border
کران
border
زه
border
پشته
border
سرحد
border
کناره مرز
border
لبه
border
حاشیه
border
خط مرزی
border
لبه گذاشتن
border
سجاف کردن
border
حاشیه گذاشتن
border
مجاور بودن
border
پشته خاکی
border
مرز
border guard
پلیس مرزبانی
border police
پلیس مرزبانی
herbaceous border
محوطهگیاهی
border post
ساختمانمرزبانی
purple border
حاشیهارغوانی
cathode border
مرز کاتد
border stone
سنگ مرزی
border stone
جدول
border method
روش نواری
border line
خط راهنما
border installations
تاسیسات مرزی
turtle border
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
rosette border
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
reciprocal border
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rainbow border
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
meander border
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
Kufic border
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
Herati border
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
crab border
حاشیه خرچنگی
[فرش]
cartouche border
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
carnation border
حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
baberpole border
شیرازه بافته شده از دو رنگ
border line
خط کنار
border crosser
عبور کنندگان از مرز پناهندگان
border break
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
border land
زمین مرزی
border line
خط حاشیه
border line
خط راهبر
border break
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
border ditch irrigation
ابیاری نواری
curled leaf border
حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
border check irrigation
ابیاری نواری
smuggler
[of people across a border]
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
minor
کوچک
minor
فرعی
minor
کهاد
[ریاضی]
minor
صغیر کم
minor
پایین رتبه
minor
محزون
minor
شخص نابالغ
minor
کهاد
minor
اصغر
minor
خردسال
minor
پایین رتبه خرد
minor
کوچکتر
minor
کمتر
minor
رشته فرعی کهاد
minor
صغری
minor
در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
minor
صغیر
minor
جزیی
He crossed the frontier(border-line).
ازمرز رد شد
minor cycle
خرد چرخه
ursa minor
دب اصغر
ursa minor
خرس کوچک
ursa minor
خرس کوچک هفت اورنگ کهین
minor constituent
عنصر جزئی
teres minor
ماهیچهحداقلترس
asia minor
اسیای صغیر
a minor incident
یک حادثه جزئی
minor vote
رای اقلیت
canis minor
کلب اصغر
minor control
کنترل کم
minor cycle
چرخه خرد
minor diameter
قطر کوچک
minor diameter
قطر کوچکتر قطر اقصر
minor elements
عناصر فرعی
minor elements
عناصر جزئی
minor exchange
تفاوت کوچک
minor league
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
minor league
لیگ فرعی
minor control
کنترل ضعیف
minor constituent
عنصر فرعی
minor change
خرد تغییر
canis minor
سگ کوچک
discerning minor
صغیر ممیز
indiscerning minor
صغیر غیر ممیز
leo minor
اسدالاصغر
leo minor
شیر کوچک
minor epilepsy
صرع کوچک
brown minor
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
minor arts
هنرهای فرعی
minor axis
قطر اقصر
minor occultation
غیبت صغری
minor of matrix
کهاد ماتریس
minor port
بندر کوچک
minor premise
مقدمه صغری
minor premiss
صغری
the minor premise
صغری
minor repair
تعمیرات کوچک
minor sort
مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
minor suit
خال خشتی
minor suit
یا خال گشنیزی
minor term
صغرای قیاس منطقی
minor planet
سیاره خرد
minor planet
اخترواره
minor offence
خلاف
minor offence
جرم خلافی
minor order
صفوف روحانی پایین درجه
minor party
حزب اقلیت
minor penalty
خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
minor pieces
سوارهای سبک شطرنج
minor planet
asteroid
minor planet
سیارک
guilty of a minor offence
مرتکب جرم خلافی
punishment of a minor offence
مجازات تکدیری
commit a minor offence
خلاف کردن
commit a minor offence
مرتکب جرم خلافی شدن
court of minor offence
محکمه خلاف
guilty of a minor offence
خلاف کار
minor sort key
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
minor sciatic nerve
عصبسیاتیککوچک
minor ablutions as prescribed by shariah
وضو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com