English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
minus clearance تولرانس منفی
Other Matches
minus منهای
plus or minus مثبتومنفی
minus منها
minus کمتر
minus کم شد با علامت منفی
minus علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus برای تفریق یا مقدار منفی
minus sign علامت منها
minus sign منفی
minus sign علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus sign برای تفریق یا مقدار منفی
minus signs علامت منها
minus signs منفی
minus signs علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus signs برای تفریق یا مقدار منفی
malum minus صرع کوچک
minus cule کوچک
ammo minus مهمات کمتر از نصف
labium minus لبزیرینماینس
minus cule حرف کوچک
minus cule ریز جزئی
minus cule مصغر
minus cule خرد
minus color signal پیام رنگی منفی
clearance فاصله باز
clearance مجوز دستیابی به یک فایل
clearance اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance تعیین صلاحیت کردن
clearance صلاحیت
clearance برداشتن مانع
clearance گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance ترخیص کالا ازگمرک
clearance اختیار
clearance اجازه زدودگی
clearance تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance فضای بیکار
clearance هوا فضای خالی فاصله
clearance فضای بازی
clearance بازی
clearance مفاصا
clearance تولرانس
clearance تهاتر
clearance فاصله
clearance ترخیص گمرکی
clearance ترخیص
clearance تصفیه
height clearance ارتفاع مجاز
flight clearance اجازه پرواز
presumption of clearance فرض برائت درامور مدنی
minimum clearance حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance مین روبی کردن
flight clearance تعیین امنیت پرواز
mine clearance پاک کردن مین
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
site clearance تخلیه کارگاه
security clearance داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance برگ عدم سوء پیشینه
security clearance تاییدصلاحیت
security clearance تایید صلاحیت کردن
road clearance انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance تخلیه کردن جاده
road clearance تخلیه جاده
tooth clearance بازی دندانه
presumption of clearance اصل برائت
valve clearance لقی سوپاپ
fitting clearance بازی مناسب
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance from obligation برائت ذمه
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance diagram قواره
clearance capacity فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance capacity فرفیت تخلیه بار
clearance angle زاویه ازاد
certificate of clearance مفاصا حساب
approach clearance اجازه تقرب
approach clearance اجازه فرود
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
excess clearance تولرانس زیاده از حد
customs clearance ترخیص از گمرک
crest clearance بازی نوک پیچ
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
clearance space چاک
clearance rate نواخت جمع کردن مین
clearance inwards مجوز ورود کشتی
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
clearance outwards مجوز خروج کشتی
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
clearance rate نواخت مین روبی
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
air traffic control clearance اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com