Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
English
Persian
mixed ability
کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
Other Matches
ability
شایستگی
to the best of ones ability
تا جایی که کسی توان آن را دارد
non ability
عدم توانایی
non ability
ناشایستگی عدم صلاحیت
ability
قدرت
ability
توانش
ability
توانایی
ability
لیاقت صلاحیت
ability
قابلیت
to the best of ones ability
بامنتهای توانایی
ability
استطاعت
ability test
آزمون توانایی
numerical ability
توانایی عددی
ability grouping
گروه بندی بر پایه توانایی
financial ability
تمکن مالی
general ability
توانایی عمومی
musical ability
توانش موسیقی
mental ability
توانایی ذهنی
motor ability
قابلیت حرکت
psi ability
توانایی فرا روانی
reasoning ability
توانایی استدلال
verbal ability
توانایی کلامی
special ability
توانایی اختصاصی
spatial ability
توانایی فضایی
I can see an innate ability in that follow .
دراو مایه و شایستگی می بینم
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies
تا آنجا که تیغم ببرد
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
pecuniary ability to justify a bait
ملائت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
brace scale of motor ability
مقیاس توانش حرکتی بریس
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
mac quarrie test for mechanical ability
آزمون توانایی فنی مک کواری
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
otis lennon mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
otis quick scoring mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
mixed up
گیجشدن قاطیکردن
get mixed up
<idiom>
گیج شدن
(get or become) mixed up
<idiom>
گیج شدن ،سردرگم شدن
mixed
مختلط
mixed
مخلوط
mixed
درهم
mixed
قاتی
mixed
امیخته
mixed
یکان مختلط
mixed
مرکب
mixed
توام
mixed system
نظام مختلط
mixed tides
کشندهای امیخته
random mixed
مخلوط شدن به طور شانسی
mixed air
توام هوا
applied or mixed
ریاضیات علمی
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixed pairs
مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
mixed doubles
دونفره مختلط
mixed economy
اقتصاد مختلط
mixed economies
اقتصاد مختلط
mixed economies
سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed grill
نوعیغذایکبابی
mixed farming
مزرعهمخصوصکاشتمحصولونگهداریحیوانات
mixed blessing
کمکحاللذتبخشودرعینحالگاهیمشکلساز
mixed bag
جورواجور
mixed bag
هرچیز قاتی پاتی
mixed bag
آش شله قلمکار
mixed economy
سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed glue
چسب ترکیبی
mixed strategy
استراتژی ترکیبی
mixed strategy
استراتژی مختلط
mixed semiconductor
نیمرسانای مخلوط
mixed government
حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
mixed government
حکومت مختلط
mixed goods
کالاهای مختلط
mixed bathing
اب تنی مرد و زن با هم
mixed glue
چسب مخلوط
mixed gas
گاز مخلوط
mixed gas
گاز امیخته
mixed foursome
بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
mixed flow
جریان مرکب
mixed environment
محیط درهم
mixed crystal
کریستال امیخته
mixed crystal
کریستال مخلوط
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
mixed capitalism
سرمایه داری مختلط
mixed graze
توام زمین
mixed highs
بسامدهای زیاد مخلوط شده
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mixed reinforcement
تقویت مختلط
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
mixed mode
باب امیخته
mixed policy
بیمه نامه مختلط
mixed number
عددمختلط
mixed number
عدد مرکب
mixed number
عدد امیخته
mixed cerebral dominance
برتری نامتمایز مخ
mixed cell refernce
ارجاع سل ترکیبی
mixed crude oil
نفت خام مخلوط
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
mixed cycle engine
موتور سرسرخ
ready mixed paints
رنگهای مخلوط اماده
ready mixed concrete
بتن اماده
transit mixed concrete
بتن اماده
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
mixed column line chart
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
He is a capable man . he is a man of ability .
بنظر او یک میلیارد تومان بی قابل
[ناقابل]
است
Dont confuse the issue . Dont get it all mixed up .
شلوغش نکن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com