Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
mixed column line chart
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
Other Matches
mixed column line graph
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
column text chart
جدول متن ستونی
stacked column chart
جدول ستونی انباشته
linked pie/column chart
graph column/pie linked
line chart
نمودار خطی
get mixed up
<idiom>
گیج شدن
(get or become) mixed up
<idiom>
گیج شدن ،سردرگم شدن
mixed
مختلط
mixed
مرکب
mixed up
گیجشدن قاطیکردن
mixed
توام
mixed
مخلوط
mixed
درهم
mixed
قاتی
mixed
امیخته
mixed
یکان مختلط
mixed economies
اقتصاد مختلط
mixed reinforcement
تقویت مختلط
mixed policy
بیمه نامه مختلط
mixed pairs
مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
mixed number
عددمختلط
mixed number
عدد امیخته
mixed number
عدد مرکب
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixed economies
سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economy
اقتصاد مختلط
mixed doubles
دونفره مختلط
mixed system
نظام مختلط
mixed strategy
استراتژی ترکیبی
mixed strategy
استراتژی مختلط
mixed semiconductor
نیمرسانای مخلوط
mixed tides
کشندهای امیخته
random mixed
مخلوط شدن به طور شانسی
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mixed economy
سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
mixed bag
آش شله قلمکار
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
mixed capitalism
سرمایه داری مختلط
mixed bathing
اب تنی مرد و زن با هم
mixed air
توام هوا
mixed farming
مزرعهمخصوصکاشتمحصولونگهداریحیوانات
mixed glue
چسب مخلوط
applied or mixed
ریاضیات علمی
mixed mode
باب امیخته
mixed grill
نوعیغذایکبابی
mixed blessing
کمکحاللذتبخشودرعینحالگاهیمشکلساز
mixed ability
کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
mixed foursome
بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
mixed bag
جورواجور
mixed bag
هرچیز قاتی پاتی
mixed crystal
کریستال مخلوط
mixed crystal
کریستال امیخته
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
mixed highs
بسامدهای زیاد مخلوط شده
mixed graze
توام زمین
mixed government
حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
mixed government
حکومت مختلط
mixed goods
کالاهای مختلط
mixed glue
چسب ترکیبی
mixed environment
محیط درهم
mixed flow
جریان مرکب
mixed gas
گاز امیخته
mixed gas
گاز مخلوط
mixed cell refernce
ارجاع سل ترکیبی
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
ready mixed concrete
بتن اماده
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
mixed cerebral dominance
برتری نامتمایز مخ
mixed crude oil
نفت خام مخلوط
ready mixed paints
رنگهای مخلوط اماده
mixed cycle engine
موتور سرسرخ
transit mixed concrete
بتن اماده
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
column
استاتور
column
برج
column
ستون روزنامه
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column
خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
column
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
column
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
column
ستون
column
ستون در کاغذ شطرنجی نقشه کشی
column
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
fifth column
ستون پنجم
column
ستون
column
پایه
column by column
ستون به ستون
column
رکن
column
صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column
ردیف
column
ستون نظامی
fifth column
دستگاه جاسوسی
chart
نگاره
chart
چارت
chart
طرح کردن نگاره
chart
کشیدن
chart
بر روی نقشه نشان دادن
chart
ترسیم اماری
x y chart
نمودار مختصاتی
chart
گرافیگ
chart
جدول
chart
نمودار
chart
نقشه
chart
طرح طرح تیر جدول
chart
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
chart
ترسیمه
chart
تنظیم طرح پرتاب توپ
chart
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart
کاغذ
chart
نوار تابلو نمودار
chart
دیاگرام
chart
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
column gap
شکاف بین ستون
march column
ستون راهپیمایی
hex-column
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
column head
عناصر سرستون
column indicator
نشانگر ستونی
column of riflemen
ستون تفنگداران
fractionating column
ستون تجزیه
fractionating column
برج تقطیروتجزیه
column rule
خط برنج
column crank
دستهپایه
column splice
وصله ستونها
guide column
ستون راهنما
column head
سرستون
column gap
شکاف ستون
vertebral column
ستون فقرات
column graph
نمودار ستونی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
column head
بار ستون
route column
ستون راهپیمایی
route column
ستون راه
hempel column
ستون همپل
half column
شبه ستون
cassed column
ستون پوشش دار
half column
نیم ستون
spinal column
تیره پشت ستون مهره
column ways
راهنمای ستون
storming column
ستون حمله
gossip column
gooseflesh
spinal column
ستون مهره ها
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
composite column
ستون مرکب
airmobile column
ستون هوارو
airmobile column
ستون متحرک هوایی
machine column
پایه یا ستون دستگاه
vertebral column
ستون مهره
vertebral column
تیره پشت
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
main column
ستون اصلی
engaged column
نیم ستون
engaged column
ستون درون جرزیا دیوار
absorbing column
ستون جذب
absorption column
ستون جذب
storming column
واحد مامورحمله
comment column
ستون توضیحی
streeing column
ستون فرمان
streeing column
میل فرمان
transformer column
ساق ترانسفورماتور
agony column
ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود
gossip column
ستونغیبت
engaged column
ستون مقید
an engaged column
نیم ستون
hull column
پایه بدنه
column action
عمل ستونی
close column
ستون بسته
close column
ستون جمع
advertising column
ستون آگهی
opem column
ستون باز
chromatographic column
ستون کروماتوگرافی
column capital
سرستون
Antonine column
[یادبودی از ستون دوریکی توسکان در روم]
card column
ستون کارت
length of column
طول ستون
packed column
ستون پر شده
parallel column
ستونهای موازی
cased column
ستون پوشش دار
alcohol column
ستونالکل
laced column
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
positive column
ستون مثبت
column base
زیرستون
column base
ته ستون
central column
ستونمرکزی
column cover
پوشش ستون
mercury column
ستون جیوه
half-column
نیمه ستون
semi-column
نیم ستون
column chromatography
کروماتوگرافی ستونی
column cochlis
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
spinal column
ستون فقرات
column caelata
[ستون های شاخ و برگی]
isoculculating column
دسته ستون
reflux column
ستون باز روانی
column caelata
[ستون با تیرهای مزین شده]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com