Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
mixed cycle engine |
موتور سرسرخ |
|
|
Other Matches |
|
engine cycle |
سیکل کاری موتور |
four cycle engine |
موتور چهارزمانه |
variable cycle engine |
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند |
mixed |
امیخته |
mixed |
قاتی |
mixed |
درهم |
mixed up |
گیجشدن قاطیکردن |
get mixed up <idiom> |
گیج شدن |
mixed |
یکان مختلط |
mixed |
توام |
mixed |
مختلط |
mixed |
مخلوط |
(get or become) mixed up <idiom> |
گیج شدن ،سردرگم شدن |
mixed |
مرکب |
mixed pairs |
مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد |
random mixed |
مخلوط شدن به طور شانسی |
applied or mixed |
ریاضیات علمی |
mixed bag |
آش شله قلمکار |
mixed bag |
هرچیز قاتی پاتی |
mixed bag |
جورواجور |
mixed reinforcement |
تقویت مختلط |
mixed ability |
کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند |
mixed government |
حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود |
mixed government |
حکومت مختلط |
mixed goods |
کالاهای مختلط |
mixed glue |
چسب ترکیبی |
mixed tides |
کشندهای امیخته |
mixed system |
نظام مختلط |
mixed strategy |
استراتژی ترکیبی |
mixed number |
عددمختلط |
mixed number |
عدد امیخته |
mixed number |
عدد مرکب |
mixed mode |
باب امیخته |
mixed policy |
بیمه نامه مختلط |
mixed school |
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند |
mixed semiconductor |
نیمرسانای مخلوط |
mixed laws |
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed |
mixed highs |
بسامدهای زیاد مخلوط شده |
mixed graze |
توام زمین |
mixed marriage |
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند |
mixed strategy |
استراتژی مختلط |
mixed glue |
چسب مخلوط |
mixed grill |
نوعیغذایکبابی |
mixed economies |
اقتصاد مختلط |
mixed environment |
محیط درهم |
mixed crystal |
کریستال امیخته |
mixed crystal |
کریستال مخلوط |
mixed economy |
اقتصاد مختلط |
mixed bathing |
اب تنی مرد و زن با هم |
mixed capitalism |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
mixed capitalism |
سرمایه داری مختلط |
mixed air |
توام هوا |
mixed economies |
سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود |
mixed foursome |
بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد |
mixed gas |
گاز امیخته |
mixed doubles |
دونفره مختلط |
mixed blessing |
کمکحاللذتبخشودرعینحالگاهیمشکلساز |
mixed economy |
سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود |
mixed farming |
مزرعهمخصوصکاشتمحصولونگهداریحیوانات |
mixed flow |
جریان مرکب |
mixed gas |
گاز مخلوط |
mixed doubles |
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط |
transit mixed concrete |
بتن اماده |
ready mixed concrete |
بتن اماده |
mixed cell refernce |
ارجاع سل ترکیبی |
ready mixed paints |
رنگهای مخلوط اماده |
mixed mode experssion |
عبارت امیخته یاب |
mixed crude oil |
نفت خام مخلوط |
mixed radix notation |
نشان گذاری امیخته مبنا |
mixed cerebral dominance |
برتری نامتمایز مخ |
mixed mode macro |
درشت دستور امیخته باب |
mixed column line chart |
نمودار ستونی- خطی ترکیبی |
mixed column line graph |
نمودار ستونی- خطی ترکیبی |
four cycle |
دارای چهاردور یا دوره |
four cycle |
چهار چرخه |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
R/W cycle |
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده |
R/W cycle |
CYCLE WRITE/READ |
cycle per second |
هرتس |
cycle per second |
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه |
cycle |
حلقه |
cycle |
سیکل مدار |
cycle |
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان |
cycle |
زمانه |
cycle |
تاکت |
cycle |
تناوب پریود سیکل |
cycle |
دوره عملیات یابازی |
cycle |
گردش |
cycle |
چرخه |
cycle |
: دور |
cycle |
دوره گردش |
cycle |
چرخ چرخه |
cycle |
چرخه زدن |
cycle |
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع |
cycle |
:بصورت دورانی فاهر شدن |
cycle |
بصورت متناوب فاهر شدن |
cycle |
سواردوچرخه شدن |
cycle |
دور |
cycle |
دوران |
cycle |
سیکل |
cycle |
دوره |
cycle |
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر |
cycle |
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد |
cycle |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycle |
تعداد دفعات تکرار یک حلقه |
cycle |
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل |
cycle |
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود |
cycle |
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند |
cycle |
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده |
cycle |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
engine |
نقشه کشیدن |
engine |
موتور |
v engine |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند |
x engine |
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند |
engine |
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی |
F-1 engine |
موتوراف1 |
J-2 engine |
موتورجی2 |
engine |
موتورغیر الکتریکی |
engine |
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد |
engine |
ماشین |
engine |
موتور اسباب |
engine |
موتور ماشین دستگاه مولد نیرو |
engine |
ماشین بخار |
engine |
الت |
h engine |
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند |
engine |
ذکاوت تدبیرکردن |
life cycle |
دوره زندگی |
machine cycle |
چرخه ماشین |
life cycle |
چرخه دوام |
life cycle |
دوره عمر یک محصول |
flow cycle |
سیکل جریان کار |
flow cycle |
مدار ترتیب کار |
kilomega cycle |
یک بیلیون سیکل در ثانیه |
fetch cycle |
چرخه واکشی |
kitchin cycle |
دور کیچین |
life cycle |
دوره عمر |
execution cycle |
چرخه اجرا |
life cycle |
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران |
kondratieft cycle |
دور کندراتیف |
four stroke cycle |
دوره چهار زمانه |
hysteresis cycle |
حلقه پسماند |
idling cycle |
سیکل بی باری |
hydrologic cycle |
چرخه اب |
hydraulic cycle |
گردش اب در طبیعت |
hydraulic cycle |
مدار هیدرولوژی |
gramdfather cycle |
چرخه پدر بزرگ |
vapor cycle |
سرد زائی مدار بسته |
instruction cycle |
چرخه دستورالعمل |
instruction cycle |
سیکل یاچرخش دستورالعمل |
game cycle |
دورههای عملیاتی بازی جنگ |
game cycle |
دوره بازی |
water cycle |
چرخه اب |
four stroke cycle |
سیکل چهار زمانه |
intelligence cycle |
مدار اطلاعاتی |
juglar cycle |
دور ژوگلار |
magnetic cycle |
دوره مغناطیسی |
magnetic cycle |
منحنی هیسترزیس |
trade cycle |
دور تجاری |
thermodynamics cycle |
سیکل ترمودینامیک |
storage cycle |
سیکل انباره |
tempering cycle |
دوره بازپخت |
storage cycle |
چرخه انباره |
stirling cycle |
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد |
staticizing cycle |
سیکل ایستاسازی |
search cycle |
چرخه جستجو |
motor cycle |
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت |
null cycle |
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی |
number of cycle |
تعداد دوره ها |
number of cycle |
تعداد تناوبها |
planning cycle |
دوره برنامه ریزی |
procurement cycle |
دوره خرید |
ration cycle |
سیکل محاسبه جیره 42ساعته |
trade cycle |
دوره فعالیت تجاری |
training cycle |
سیکل اموزشی |
rankin cycle |
سیکل رانکین |
magnetic cycle |
فرایندمدار مغناطیسی |
major cycle |
بزرگ چرخه |
major cycle |
چرخه بزرگ |
major cycle |
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی |
memory cycle |
چرخه حافظه |
menstrual cycle |
چرخه قاعدگی |
menstrual cycle |
عادت ماهانه |
minor cycle |
خرد چرخه |
minor cycle |
چرخه خرد |
reset cycle |
چرخه باز نشانی |
occupancy cycle |
دوره سکونت |
production cycle |
زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.] |
exercise cycle |
دوچرخهثابت |
cycle lock |
قفلدوچرخه |
turnaround cycle |
مدت رفت و برگشت |
turnaround cycle |
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی |
training cycle |
مرحله اموزش |
budget cycle |
مراحل بودجه |
display cycle |
چرخه نمایش |
carnot cycle |
سیکل کارنو |
carnot cycle |
چرخه کارنو |
continous cycle |
دوره بی وقفه |
continous cycle |
گردش دائمی |
design cycle |
چرخه طراحی |
cycle car |
اتوموبیل دوچرخهای |