English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mixed system نظام مختلط
Other Matches
mixed up گیجشدن قاطیکردن
get mixed up <idiom> گیج شدن
(get or become) mixed up <idiom> گیج شدن ،سردرگم شدن
mixed مرکب
mixed مختلط
mixed امیخته
mixed توام
mixed یکان مختلط
mixed مخلوط
mixed قاتی
mixed درهم
mixed bag هرچیز قاتی پاتی
mixed bag جورواجور
mixed air توام هوا
mixed bag آش شله قلمکار
applied or mixed ریاضیات علمی
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
mixed blessing کمکحاللذتبخشودرعینحالگاهیمشکلساز
mixed farming مزرعهمخصوصکاشتمحصولونگهداریحیوانات
mixed grill نوعیغذایکبابی
mixed doubles پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixed doubles دونفره مختلط
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mixed bathing اب تنی مرد و زن با هم
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
mixed marriage پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
mixed mode باب امیخته
mixed number عدد مرکب
mixed number عدد امیخته
mixed number عددمختلط
mixed pairs مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
mixed policy بیمه نامه مختلط
mixed reinforcement تقویت مختلط
mixed strategy استراتژی مختلط
mixed strategy استراتژی ترکیبی
mixed tides کشندهای امیخته
mixed highs بسامدهای زیاد مخلوط شده
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
mixed graze توام زمین
mixed crystal کریستال مخلوط
mixed crystal کریستال امیخته
mixed environment محیط درهم
mixed flow جریان مرکب
mixed foursome بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
mixed gas گاز امیخته
mixed gas گاز مخلوط
mixed glue چسب مخلوط
mixed glue چسب ترکیبی
mixed goods کالاهای مختلط
mixed government حکومت مختلط
mixed government حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
random mixed مخلوط شدن به طور شانسی
mixed economy سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economies سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economy اقتصاد مختلط
mixed economies اقتصاد مختلط
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
mixed mode macro درشت دستور امیخته باب
mixed crude oil نفت خام مخلوط
ready mixed concrete بتن اماده
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
mixed cerebral dominance برتری نامتمایز مخ
mixed cell refernce ارجاع سل ترکیبی
mixed cycle engine موتور سرسرخ
transit mixed concrete بتن اماده
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
mixed column line graph نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line chart نمودار ستونی- خطی ترکیبی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
Dont confuse the issue . Dont get it all mixed up . شلوغش نکن
system نظام سیستم
system تشکیلات
system روش اصول
system ترتیب
system مجموعه سازمان
system منظومه
value system نظام ارزشها
system سازمان
system سلسله رشته
system طریقه
system همستاد روش
system همست
system سیستم
system سامانه
c.g.s. system دستگاه سگث
system طرز روش
system دستگاه
system جهاز
system طرز اسلوب
system نظام
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system نظم منظومه
system قاعده رویه
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system نظم ترتیب
system اصول وجود
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system اسلوب
system سلسله
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system رشته دستگاه
i.f.f. system دستگاه تشخیص
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
one component system سیستم یک جزیی
planning system نظام برنامه ریزی
on line system سیستم درون خطی
point system شرط بندی براساس امتیاز
phonetic system سیستم صوتی
power system شبکه نیرو
polyphase system دستگاه چندفاز
organ system دستگاه
operating system/ سیستم عامل دو
planetary system شمسی
planetary system سیستم خورشیدی
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
rhombic system دستگاه راست گوشه
open system سازگان باز
open system نظام باز
parallel system شبکه موازی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
open system سیستم باز
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system دستگاه یکانهای عملی
price system نظام قیمت
respiratory system دستگاه تنفسی
redox system سیستم اکسایش- کاهش
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
recoil system دستگاه دافع توپ
rotation system توزیع تناوبی
recoil system سیستم دافع
rationing system نظام سهمیه بندی
rationing system نظام جیره بندی
railway system سیستم راه اهن
railway system شبکه راه اهن
railroad system سیستم راه اهن
rhombohedral system دستگاه لوزوجهی
quota system نظام سهمیه بندی
price system نظام قیمتی
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
ptolemaic system هئیت بطلیموسی
quantized system دستگاه کوانتایی
quota system سیستم سهمیهای
serfdom system نظام رعیتی
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
second signal system دستگاه علامتی دوم
russian system سیستم روسی در دفاع گرونفلد
road system شبکه راهسازی
road system شبکه راهها
ragozin system سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
management system سیستم اداره
market system نظام بازار
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
mature system سیستم کامل
total system سیستم کامل
measuring system سیستم سنجش
merit system نظام شایستگی نگر
microcomputer system سیستم ریزکامپیوتری
miniature system خرده نظام
oblique system سیستم مایل
magnet system سیستم اهنربایی
mksa system دستگاه مکثا
management system سیستم مدیریت
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
integrate system سیستم مجتمع
interactive system سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
isolated system سیستم منزوی
limbic system دستگاه کناری
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
lymphatic system دستگاه لنفاوی
magnetic system سیستم مغناطیسی
mnemonic system نظام یادیار
modern system نظام نوین
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system سیستم چند پردازی
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
multiprogramming system سیستم برنامه سازی چندگانه
multiuser system سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
neurovegetative system دستگاه اعصاب نباتی
non quantized system دستگاه ناکوانتایی
non quantized system دستگاه کلاسیک
number system سیستم عدد نویسی
number system سیستم عددی
numeral system سیستم عددی
multiplex system سیستم چندگانه
multiplex system سیستم چند سیمه
modern system نظام جدید
modular system سیستم پیمانهای
modulation system سیستم مدولاسیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com