English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
mobile equipment pool بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
Other Matches
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
pool equipment وسایل پارک موتوری
pool equipment وسایل تعمیرگاه
mobile روان سیال
mobile پرجنبش
mobile جنبان
mobile جنگ متحرک
mobile سیال تغییرپذیر
mobile با تحرک
mobile سیار
mobile قابل حرکت
mobile متحرک
mobile تغییرپذیر
mobile قابل تحرک
primum mobile محرک اصلی
mobile charge بار متحرک
mobile defense پدافند متحرک
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
upwardly-mobile افرادیاگروهیکهدرحالپیشرفتباشند
mobile unit واحدمتحرک
mobile phase فاز متحرک
mobile plant دستگاه متحرک
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
mobile reserve احتیاط متحرک
mobile homes تریلی
mobile homes خانه متحرک
mobile home تریلی
mobile home خانه متحرک
mobile warfare جنگ متحرک
mobile station فرستنده متحرک
primum mobile اسمان دهم
mobile repair shop تعمیرگاه سیار
mobile training team تیم اموزشی سیار
mobile drawer unit قسمتکشویمتحرک
mobile turnable ladder نردبان متحرک
mobile filing unit قسمتفایلهایمسافرین
mobile passenger steps پلههایمتحرکمسافرین
pool سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool نقب زدن
pool دسته زبده وکارازموده
pool عده کارمند اماده برای انجام امری
pool ائتلاف
pool ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool کولاب
pool برکه چاله اب
pool حوض
pool ابگیر
pool استخر
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool شریک شدن باهم اتحادکردن
pool تصحیلات اشتراکی
pool دوره
pool قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pool تعمیرگاه
pool پارک موتوری
pool چاله اب
pool سوراخ کردن
pool مخزن
pool منبع
paddling pool استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها
pool cathode کاتد مایع
rock pool استخرکوچک
swimming pool گرمابه [با استخر]
swimming pool حمام [با استخر]
pool tube لامپ مایع
gold pool صندوق مشترک طلا
boat pool حوضچه قایق
condensation pool استخرانقباض
bottom of the pool تهاستخر
pool tool میله زنی
pool rectifier لامپ مایع
pool rectifier یکسوکننده مایعی
pool ball هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
motor pool پارک موتوری
motor pool خودروگاه
motor pool گاراژ
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
resting pool حوضچه ارامش
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
wading pool استخر کودکان
pool tool حفاری با میله توپر
swimming pool استخر شنا
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
mercury pool cathode کاتد جیوهای
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
olympic size pool اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
grid pool tube لامپ مایع شبکه دار
normal pool level تراز بهنجار مخزن
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
physical motor pool پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
mercury pool tube لامپ مایع
pool cathode tube لامپ مایع
consolidated motor pool خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
How deep is the swimming pool ? گودی این استخر چقدر است ؟
straight pool billiard بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
bumper pool billiard بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
All members are entitled to use the swimming pool. همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
Football pool [British English] قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment ساز و برگ
equipment خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment تجهیزات
equipment ساز وبرگ
equipment دستگاه
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment اثاثه
equipment اثاثیه
equipment تجهیز
equipment لوازم
accessory equipment تجهیزات یدکی
radar equipment تجهیزات رادار
ancillary equipment equipment peripheral
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
peripheral equipment تجهیزات جنبی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
output equipment تجهیزات خروجی
accessory equipment وسایل یدکی
sampling equipment دستگاه نمونه گیر
sonic equipment وسایل اوایی
equipment rack پایهوسایل
equipment lock قفلتجهیزات
equipment compartment کوپهتجهیزات
camping equipment لوازم مخصوصاردو
x ray equipment تجهیزات اشعه رونتگن
two way telephone equipment تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
test equipment دستگاه ازمایش لامپ
test equipment وسایل ازمایش
telephone equipment تجهیزات تلفن
telephone equipment دستگاه تلفن
technical equipment تجهیزات فنی
table of equipment جدول ساز و برگ
ventilating equipment تجهیزات تهویه
standby equipment تجهیزات جانشینی
sonic equipment وسایل اوازی
transfer equipment تجهیزات
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
garage equipment تجهیزات گاراژ
control equipment ابزار نظارت
handling equipment تجهیزات بار
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
machine equipment تجهیزات ماشین
check out equipment وسایل بازدید محل
check out equipment وسایل ازمایشگاهی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
extra equipment متعلقات ویژه
extra equipment تجهیزات اضافی
equipment reserve ذخیره تجهیزاتی
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
deadlined equipment لوازم و تجهیزات از کار افتاده
electric equipment تجهیزات الکتریکی
equipment bag ساک دستی بازیگر
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment compatibility همسازی تجهیزاتی
equipment failure خرابی تجهیزاتی
equipment logbook دفتر تجهیزات
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
auxiliary equipment وسائل کمکی
auxiliary equipment وسایل کمکی
ancillary equipment وسیله جانبی
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
authentication equipment وسایل تعیین نشانی
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
auxiliary equipment وسایل یدکی
authentication equipment وسایل تعیین معرف
protective equipment تجهیزات حفافتی
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
technical equipment compartment قسمتوسایلتخصصی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
error of measuring equipment خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
oil reclamation equipment تجهیزات احیا روغن
dust collection equipment وسایل گردگیری
I expended all my capital on equipment. تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
crushing and grinding equipment دستگاههای خرد کننده
original equipment manufacturer شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
concrete vibrating equipment ویبراتور بتن
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
image conversion equipment دستگاه مبدل تصویر
airborne intercept equipment وسایل استراق سمع هوابرد
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
t parameter equipment circuit مدار معادل به صورت " T "
ground airport equipment تجهیزاتزمینیهواپیما
fired process equipment دستگاه خشک کن شعلهای
heating/air conditioning equipment وسائلگرمادهی
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com