English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
modification work order برگ درخواست نوسازی
modification work order حکم کار نوسازی
Other Matches
modification order سفارش اصلاحی
work order درخواست انجام کار حکم کار
work order برگ کار
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
Arrears of work . Back log of work . کارهای عقب افتاده
modification تصرف در معنی
modification تغییر شکل بلوری
modification تغییر اعمال شده به چیزی
modification اصلاح
modification اصلاح مدل
modification بهبودبخشیدن
modification تغییر وتبدیل
modification بهسازی
modification تعدیل
modification پیرایش اصلاح
modification تغییر
modification بهتر کردن مدل
modification تعویض مدل
modification تغییر شکل دادن
modification تبدیل
modification دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد
ammunition modification بهبودمهمات
modification factor ضریب تعدیل کننده
modification of the articles تغییر اساسنامه
modification number شماره نوسازی وسیله
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
address modification پیرایش نشانی
address modification اصلاح نشانی
address modification اصلاح آدرس
behavior modification تغییر رفتار
ammunition modification بهتر سازی مهمات
data modification اصلاح داده ها
aircraft modification and control کنترل و هدایت هواپیما
To go to work . to start work . سر کار رفتن
by order of فرمان
in order that i may go برای اینکه بروم
to order <idiom> به ترتیب
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
in order that he may go برای اینکه برود
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
by order of حسب الامر
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
in order that برای اینکه
in order that تا اینکه
second order مرتبه دوم
In this order. In this way. باین ترتیب
re order سفارش دوم باره
order off حکم خروج
out of order درهم برهم
out of order نادرست
out of order خراب
out of order از کار افتاده
in order دایر
in order صحیح
out of order <idiom> کارنکردن
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
in order درست
order سفارش دادن دستور دادن
order راسته
order نظم دادن
order مرتب کردن
order کد عمل
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order رتبه
order فرمان نظم
order دستور سفارش
order مرتبه
order امر
order دستورالعمل دستور
order حکم
order حواله
order شیوه
order سبک معماری
order حواله کرد حواله کردن دستور
order سفارش دادن
order سفارش دادن کالا یا جنس
order دستور
order دستور دادن سفارش
order ترتیب انجام کار
to the order of در وجه
order سفارش دادن تنظیم کردن
order خرید سفارش خرید
order منظم کردن
order ن
in order to ... برای [اینکه]
order نظام معماری
in order to ... تا [اینکه ]
order نظم
order سفارش
to the order of بحواله کرد
order ترتیب
order دستور دادن
order دستورعملیاتی
order دستورالعمل
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
first order مرتبه اول
to the order of به حواله کرد
public order نظم عمومی
purchase order دستور خرید
transaction in order liability avoid to
in order to prove برای اثبات
field order دستورعملیاتی دستور رزمی
field order دستورالعمل رزمی
provisional order دستور موقت اداری
in a bad order درهم برهم
in chronological order به ترتیب تاریخ
in a bad order خراب
indue order به ترتیب صحیح
purchase order سفارش خرید
to set in order درست کردن
fire order فرمان اتش
fire order فرمان اتش دادن
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
firing order ترتیب احتراق
first order reaction واکنش مرتبه یک
first order reflection انعکاس مرتبه یک
first order transition گداز مرتبه یک
the line is out of order سیم خراب است
set in order درست کردن
sort order نظم ترتیب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
set in order مرتب کردن
superior order امر مافوق
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
to set in order منظم کردن
short order خوراکی که زود مهیا میشود
second order reaction واکنش مرتبه دوم
high order رتبه بالا
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
review order لباس وتحملات سان
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
third order reaction واکنش مرتبه سه
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
route order فرمان ستون راه رو
second order conditions شرایط ثانوی
second order conditions شرایط مرتبه دوم
second order factor عامل مرتبه دوم
fragmentary order دستور جزء بجزء
superior order دستور مافوق
processing of the order انجام سفارش
order format قالب دستور
order of battle سازمان نیروهایا یکان
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
natural order نظم طبیعی
movement order دستور حرکت
order of discharge حکم تصفیه
minor order صفوف روحانی پایین درجه
order of discharge حکم برائت ذمه
order of fire روش تیراندازی
order of fire ترتیب توالی اتش
order of fire ترتیب احتراق موتور
march order ترتیب راهپیمایی
march order ترتیب حرکت دستورراهپیمایی
march order دستورحرکت
march order حاضر براه کردن
order of battle ترتیب نیرو
order of bankruptcy حکم ورشکستگی
order in council تصویب نامه دولتی
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
order for goods سفارش کالا
order code رمز دستور
order cheque چک در نام فرد خاص
order cheque چک به حواله کرد
order book دفتر سفارشات
order arms فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
order arms پافنگ
order arms فرمان پافنگ
order arm پافنگ
operation order دستورعملیات
operation order دستور عملیاتی
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
night order دستورات شبانه
night order دستور شبانه
march order ف__رمان ح__اضر به راه
order of magnitude مرتبه بزرگی
landing order دستورتخلیه بار
landing order اجازه تخلیه بار
partial order ترتیب جزئی
pay order لیست پرداخت حقوق
pay order سندپرداخت حقوق
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
place an order سفارش دادن
job order دستور انجام کارتعمیرات
job order حکم کار
job order دستور کار
ionic order سبک بالشی سبک تابخور
ionic order سبک متکائی
post order حواله پستی
partial order پاره ترتیب
order time زمان سفارش کالا
order off the field حکم خروج
order of matrix مرتبه ماتریس
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order format قالب سفارش
order of the day برنامه روزانه
made to order فرمایشی
made to order سفارشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com