Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 122 (7 milliseconds)
English	Persian
monetary expansion	افزایش پول
monetary expansion	توسعه پولی
Other Matches
monetary	پولی
monetary	مالی
monetary value	ارزش پولی
non monetary	غیر نقدی
is a monetary sign	نشان پول
monetary economy	اقتصاد پولی
is a monetary sign	انگلیسی است
monetary deflation	محدودیت پولی
monetary deflation	انقباض پولی
monetary convention	اتحاد ارزی
monetary convention	اتحاد پولی
monetary control	نظارت پولی
monetary control	کنترل پولی
monetary contraction	تقلیل پول
monetary policy	سیاست پولی
monetary assets	دارائیهای پولی
monetary authorities	مقامات پولی
monetary contraction	کاهش پول
monetary base	مبنای پولی
monetary base	پایه پولی
monetary incentive	مشوق پولی
Monetary systems.	سیستم های پولی ( مالی )
monetary unit	واحد پول
monetary unit	واحد پولی
monetary targets	اهداف پولی
monetary system	سیستم پولی
monetary stand	عیار قانونی مسکوکات
monetary sector	بخش پولی
monetary school	مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school	مکتب پولی
monetary restriction	محدودیت پولی
monetary reserves	ذخائر پولی
monetary instruments	ابزارهای پولی
monetary inflation	تورم پولی
expansionary monetary policy	سیاست پولی انبساطی
contractionary monetary policy	سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy	سیاست پولی انقباضی
european monetary agreement	موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european monetary fund	صندوق پولی اروپا
international monetary fund	صندوق بین المللی پول
international monetary reserves	ذخائر پولی بین المللی
tools of monetary policy	ابزار سیاست پولی
pure monetary policy	سیاست پولی خالص
european monetary system	سیستم پولی اروپایی
expansion	گسترش توسعه
expansion	انبساط بسط
expansion	واتنش
expansion	توسعه گسترش دادن کشیدن
expansion	توسعه
expansion	افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
expansion	اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
expansion	تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
expansion	فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
expansion	مین میکند
expansion	خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
expansion	افزایش
expansion	بسط
expansion	انبساط
expansion	گسترش انبساط
expansion	شکوفائی
expansion	گسترش
expansion	وسعت
thermal expansion	انبساط حرارتی
Taylor expansion	بسط تیلور [ریاضی]
path of expansion	مسیر توسعه
expansion tank	مخزنانبساط
expansion space	فضایانبساط
expansion diaphragm	دیاگرام انبساط
expansion connector	صفحهاتصال
expansion chamber	دریچهانبساط
polynomial expansion	بست چندجملهای
vertical expansion	گسترش عمودی
expansion path	مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
path of expansion	مسیر گسترش
expansion joint	درز انبساط
expansion bearing	تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
expansion joint	درز وارفت
expansion joint	درز انبساطی
expansion loop	خم انبساط
expansion of universe	انبساط جهان
expansion orbit	مدار نشان
expansion path	مسیر گسترش
credit expansion	گسترش اعتبار
expansion point	درز انبساط
expansion rate	اهنگ انبساط
expansion joint	درز گسترش درز گشایش
expansion joint	اتصال چند قسمتی
cubical expansion	انبساط حجمی
expansion bolt	پیچ واشو
expansion bus	گذر گسترشی
expansion card	کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
expansion heat	حرارت انبساط
expansion heat	گرمای واتنش
expansion interface	تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
expansion interface	حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
expansion rule	قاعده بسط
expansion scab	ریشه
coefficient of expansion	ضریب گستردگی
coefficient of expansion	ضریب انبساط
expansion board	برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
expansion coefficient	ضریب انبساط
laplace expansion	بسط لاپلاس
macro expansion	بسط درشت دستور
binomial expansion	بسط دو جملهای
bank expansion	گسترش بانکی
heat expansion	انبساط حرارت
free expansion	انبساط ازاد
expansion slot	شکاف گسترشی
expansion slots	شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
expansion table	میز کشابی
expansion table	میز کشویی
expansion team	تیم تازه وارد به لیگ
expansion theorem	قضیه بسطی
expansion unit	وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
characteristic expansion time	زمان شاخص انبساط
taylor series expansion	بسط سری تیلور
coefficient of thermal expansion	ضریب انبساط حرارتی
multipe expansion of credit	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
thermal coefficient of expansion	ضریب انبساط حرارتی
automatic volume expansion	گسترش خودکار صدا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com