Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (7 milliseconds)
English
Persian
monetary targets
اهداف پولی
Other Matches
targets
نشانگاه
targets
سینه حریف
targets
حد و مرز
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targets
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targets
دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
targets
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targets
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targets
هدفی که می خواهید به آن برسید
targets
هدف فرود هدف شمشیرباز
targets
گل
targets
هدف
targets
نشان
targets
هدف گیری کردن
targets
تیر نشانه
targets
هدف مشخص
targets
اماج
targets
سیبل
targets
تخته هدف
targets
نقطه برداشت یا قرائت
targets
سپر
schedule of targets
برنامه اماجها
group of targets
گروه اماجها
group of targets
گروه هدفها
program of targets
برنامه هدفها
priority targets
هدفهای دارای تقدم
plan targets
اهداف برنامه
list of targets
لیست اماجها
list of targets
لیست هدفها
schedule of targets
برنامه هدفها
surface targets
هدفهای سطحی
deep targets
هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
deep targets
هدفهای عمیق
surface targets
هدفهای روی سطح اب
program of targets
برنامه اماجها
monetary
پولی
non monetary
غیر نقدی
monetary
مالی
monetary value
ارزش پولی
monetary policy
سیاست پولی
monetary instruments
ابزارهای پولی
monetary inflation
تورم پولی
monetary restriction
محدودیت پولی
monetary school
مکتب پولی
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary sector
بخش پولی
monetary stand
عیار قانونی مسکوکات
monetary system
سیستم پولی
monetary unit
واحد پولی
monetary unit
واحد پول
monetary reserves
ذخائر پولی
Monetary systems.
سیستم های پولی ( مالی )
monetary incentive
مشوق پولی
monetary expansion
توسعه پولی
is a monetary sign
نشان پول
is a monetary sign
انگلیسی است
monetary assets
دارائیهای پولی
monetary authorities
مقامات پولی
monetary base
مبنای پولی
monetary base
پایه پولی
monetary contraction
کاهش پول
monetary contraction
تقلیل پول
monetary control
کنترل پولی
monetary expansion
افزایش پول
monetary economy
اقتصاد پولی
monetary deflation
محدودیت پولی
monetary deflation
انقباض پولی
monetary convention
اتحاد ارزی
monetary convention
اتحاد پولی
monetary control
نظارت پولی
contractionary monetary policy
سیاست پولی انقباضی
tools of monetary policy
ابزار سیاست پولی
restrictive monetary policy
سیاست پولی انقباضی
european monetary agreement
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
european monetary system
سیستم پولی اروپایی
pure monetary policy
سیاست پولی خالص
expansionary monetary policy
سیاست پولی انبساطی
international monetary fund
صندوق بین المللی پول
international monetary reserves
ذخائر پولی بین المللی
The planes pin- pointed the enemy targets .
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com