Dictiornary-Farsi | monopoly bank | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
monopoly bank	بانک انحصاری


Other Matches

I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.	من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
monopoly	انحصار حق
monopoly	انحصار فروش
monopoly	امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopoly	انحصار
monopoly management	مدیریت انحصاری
natural monopoly	انحصار طبیعی
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
legal monopoly	مانندانحصار اختراعات و اکتشافات
institutional monopoly	انحصارسازمانی
institutional monopoly	انحصار نهادی
discriminating monopoly	انحصار تبعیض امیز
absolute monopoly	انحصار مطلق
bilateral monopoly	انحصار دوجانبه
bilateral monopoly	انحصار دو جانبه
monopoly output	تولید انحصاری
monopoly position	موقعیت انحصاری
perfect monopoly	انحصار کامل
public monopoly	انحصار دولتی
pure monopoly	انحصار خالص
pure monopoly	انحصارمطلق
regulated monopoly	انحصار نظارت شده
regulated monopoly	انحصارکنترل شده
bilateral monopoly	انحصاردوگانه
selling monopoly	انحصار فروش
monopoly price	قیمت انحصاری
legal monopoly	انحصار قانونی
monopoly restriction	محدودیت انحصاری
monopoly power	قدرت انحصاری
price discriminating monopoly	انحصار تبعیض قیمت
to bank	واریزکردن
You can bank on it! <idiom>	میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
near bank	ساحل نزدیک رودخانه
bank on <idiom>	اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
bank	کناره توده
bank	بانک ضرابخانه
bank	کرانه دیواری
bank	مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank	انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank	مجموعهای از وسایل مشابه
bank	بانکداری کردن
bank	در بانک گذاشتن
bank	سکو
bank	صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank	دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank	قسمت برجسته سر پیچ
bank	بانک
Which bank do you bank with?	در کدام بانک حساب دارید؟
bank	لب
bank	کنار
bank	کپه کردن
Which bank do you bank with?	با کدام بانک کار می کنید؟
bank	ساحل
bank	بطورمتراکم
You can take it to the bank. <idiom>	میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
bank	رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank	کپه کردن بلند شدن
national bank	بانک ملی
paying bank	بانک پرداخت کننده
opening bank	بانک باز کننده اعتبار
negotiating bank	بانک معامله کننده
mortgage bank	بانک رهنی
loan bank	بانک استقراضی
bank line	نخ ماهیگیری وصل به ساحل
land bank	بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
development bank	بانک توسعه
deposit with the bank	در بانک ودیعه گذاردن
negotiating bank	بانکی که اسناد را معامله میکند
central bank	بانک مرکزی
deposit in the bank	در بانک به ودیعه گذاردن
confirming bank	بانک تائید کننده
collecting bank	بانک وصول کننده
foot bank	زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
foot bank	پیاده رو
fraudvlent bank	ورشکسته به تقصیر
memory bank	بانک حافظه
loan bank	بانک وامی
issuing bank	بانک گشاینده اعتبار
issuing bank	بانک صادر کننده
guide bank	دیوار هادی سد
germplasm bank	بانک گونه ها
penny bank	بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
provident bank	صندوق پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
Where is the nearest bank?	نزدیکترین بانک کجاست؟
piggy bank <idiom>	بانک کوچک
break the bank <idiom>	بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
bottle bank	سطلآشغالمخصوصبطری
bank manager	رییسبانک
penny bank	صندوق پس انداز
account with [at] a bank	حساب بانکی
intermediary bank	بانک میانجی
approved bank	بانک تایید شده
bank holiday	ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank loan	وام بانکی
bank balance	پولموجود در حساببانکیفرد
bank of heliostats	کرانهنورگرایی
savings bank	قللک
saving bank	بانک پس انداز
sand bank	ریگ تپه
sand bank	ریگ پشته
sand bank	جزیره نما
sand bank	تپه زیرابی
remitting bank	بانک واگذارنده
presenting bank	بانک ارائه کننده
piggy bank	قللک
savings bank	صندوق پس انداز
spoin bank	انبار مازاد
fog bank	مه انباشت
fog bank	تودهی مه
bank holiday	هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
bank holiday	روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
world bank	بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
world bank	بانک جهانی
state bank	بانک دولتی
state bank	بانک استان
spoin bank	محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
penny bank	دیناری
data bank	base data
bank discount	تنزیل بانکی
bank bill	اسکناس
bank bill	برات بانک
bank asset	دارائی بانک
bank annuities	هم نامیده شده
bank annuities	سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
bank angle	سراشیب مسیر هواپیما
bank angle	زاویه سراشیب مسیر
bank angle	زاویه شیب ساحل
bank advance	وام بانکی
bank acceptance	قبولی بانکی
bank acceptance	دریافتی
authorized bank	بانک مجاز
bank bill	حواله بانکی
bank development	گسترش شبکه بانکی
bank deposit	سپرده بانکی
bank credit	اعتبار بانکی
bank contraction	انقباض بانکی
bank commission	کارمزد بانکی
bank check	چک بانکی
bank charges	bank
bank charges	هزینههای بانکی
bank charge	هزینههای بانکی
bank bond	ضمانت بانکی
bank bond	تعهد
advising bank	اعلام میکند
advising bank	بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
advising bank	بانک ابلاغ کننده
bank statements	صورتحساب بانکی
bank statements	صورت حساب بانکی
bank statement	صورتحساب بانکی
bank statement	صورت حساب بانکی
data bank	بانک اطلاعاتی
data bank	پایگاه داده ها
data bank	پایگاه داده
data bank	بانک اطلاعات
data bank	بانک داده ها
river bank	ساحل رودخانه
clearing bank	بانک پس انداز
clearing bank	بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
bank account	حساب بانکی
bank accounts	حساب بانکی
accepting bank	بانک قبول کننده
accepting bank	بانک پذیرنده حواله یابرات
accepting bank	بانک قبولی نویس
oyster bank	پرورشگاه صدف
merchant bank	بانک بازرگانی
commercial bank	بانگ بازرگانی
bank holidays	تعطیلات رسمی
bank holidays	تعطیلات بانکی
bank rate	نرخ بهره بانکی
bank rate	نرخ بانک
bank rate	نرخ بانکی
bank rate	مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
blood bank	بانک جمع اوری خون
bank discount	تخفیف بانکی
bank paving	فرش کناره
bank of deposit	صندوق پس انداز
bank of deposit	بانک پس انداز
bank notes	اسکناس
bank note	چک تضمین شده سند در وجه حامل
bank reserves	اندوختههای بانکی
bank reserves	ذخایر بانکی
bank restriction	ممنوعیت تعویض پول با طلا
bank revetment	پوشش ساحل
bank shot	پرتابی که به تخته بخورد
bank of issue	بانک ناشر اسکناس
bank protection	حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bank paper	سفته
bank paper	چک تضمین شده سفته بانکی
bank paper	اسکناس
bank protection	ساحل داری
bank overdraft	بدهی به بانک
bank overdraft	حساب جاری
bank overdraft	استفاده بیش از میزان اعتباردر
bank of trancformer	دسته مبدل
bank protection	ساحلبانی
bank of lamps	مقاومت با لامپ ردیفی
bank note	پول
bank note	اسکناس
bank note	چک تضمین شده