English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
monopoly power قدرت انحصاری
Other Matches
monopoly امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopoly انحصار
monopoly انحصار حق
monopoly انحصار فروش
monopoly bank بانک انحصاری
regulated monopoly انحصار نظارت شده
regulated monopoly انحصارکنترل شده
pure monopoly انحصار خالص
selling monopoly انحصار فروش
monopoly management مدیریت انحصاری
monopoly output تولید انحصاری
monopoly position موقعیت انحصاری
monopoly restriction محدودیت انحصاری
natural monopoly انحصار طبیعی
perfect monopoly انحصار کامل
pure monopoly انحصارمطلق
absolute monopoly انحصار مطلق
discriminating monopoly انحصار تبعیض امیز
taxation of monopoly مالیات بر انحصار
institutional monopoly انحصار نهادی
legal monopoly انحصار قانونی
institutional monopoly انحصارسازمانی
bilateral monopoly انحصاردوگانه
legal monopoly مانندانحصار اختراعات و اکتشافات
public monopoly انحصار دولتی
bilateral monopoly انحصار دو جانبه
monopoly price قیمت انحصاری
bilateral monopoly انحصار دوجانبه
price discriminating monopoly انحصار تبعیض قیمت
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
will-power قدرت اراده
power up برق
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
useful power توان مفید
will-power اراده
useful power قدرت مفید
will to power قدرت خواهی
power saw اره ماشینی
power saw دستگاه اره
outside power جریان خارجی
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
will power <idiom> قدرت
e. power قوه مجریه
in power دارای اختیارات
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power on روشن کردن
e. power نیروی اجرایی
power up روشن کردن
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
power down قطع برق خاموش کردن
power down قطع نیرو
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
in power صاحب مقام
power قدرت
power قوه یا توان
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power راندن
power قوه
power انرژی
power توانایی
power شدت
power قدرت نیرو
power زور
power برتری
power توان نیرو
power برق
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power زور بکاربردن
power نیرو
power توان
power دستگاه برقی
power برقی
power درشت نمایی قدرت دوربین
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power توان برقی
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power توان [ریاضی]
power قوه [ریاضی]
power خاموش کردن یک وسیله
power حذف توان کامپیوتر
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power supply منبع انرژی
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power supplay منبع تغذیه
power user کاربر پیشرفته
power politics سیاست جبر زور طلبی
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power shovel ماشین خاک کش
power system شبکه نیرو
power rammer زمین کوب مکانیکی
predictive power قدرت پیش بینی
power shovel بیل مکانیکی
power supplay منبع قدرت
power transmission انتقال انرژی
power transmission انتقال قدرت
power supply منبع تغذیه
power transformer مبدل تغذیه
power structure ساخت قدرت
power stroke مرحله قدرت
power test ازمون قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power steering فرمان خودکار
power spectrum طیف توانی
power source منبع قدرت
power supply تامین کننده برق
power turret برجک برقی
power volleyball والیبال قدرتی
power unit پیش راننده
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power cable کابل قدرت
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power hacksaw اره کمانهای
power factor ضریب توان
power endurance توان استقامت
power cable کابل جریان قوی
power circuit مدار توان
power consumer مصرف برق
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
power distribution پخش قدرت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power of reservation حق اعتراض
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power outege قطع قدرت
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power of production نیروی تولید
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power house کارخانه برق
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power politics سیاست زور
pulling power نیروی کشش
power-on light چراغروشنشدندستگاه
power blackout قطع برق
power failure قطع برق
power cut قطع برق
power blackout رفتن برق
power failure رفتن برق
power cut رفتن برق
solar power نیروی خورشیدی
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets پریز ها
power cut خاموشی
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
corridors of power مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
power cut قطعبرق
power point اتصالبرق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com