English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
multi level چند سطحی
Search result with all words
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
Other Matches
multi دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi valued چند ارز
multi pass چند گذری
multi mate مالتی میت
multi meter سنجه چند کاره
multi user چند کاربری
multi platform که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi purpose چند منظوره
multi ply چند لا
multi tasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi tasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking اجرای چندین کار
multi stage چند مرحلهای
multi stage چند طبقه
multi way machine دستگاه چند راهه
multi-millionaires بسیار پولدار
multi address با چند نشانی
multi-coloured چندرنگه
multi way switch کلید تبدیل
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi-millionaire بسیار پولدار
multi channel چند کاناله
multi-millionaire بسیار ثروتمند
multi-millionaires بسیار ثروتمند
multi-storey چندطبقه
multi contact چند قطبی
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
multi way switch کلید چند راهه
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi-ply yarn نخ چند لا
multi variate analysis تحلیل چند متغیره
multi strand machine دستگاه چند رشتهای
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi stage scaffolding داربست چند طبقه
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
multi-ply plywood تختهچندخط
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
multi window editor برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
A multi-storey building. ساختمان چندین طبقه
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
multi stage production تولید چند مرحلهای
multi color recorder نگارنده چند رنگ
multi contact plug دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi terminal system سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi line spectrum طیف چند خطی
multi layer weld جوشکاری چند لایه
multi layer coil سیم پیچی چند لایه
multi jet blowpipe بوری چند شعله
multi grid tube لامپ چند شبکه
multi flame burner اجاق چند شعله
multi electrode valve لامپ چند قطبی
multi conductor cable کابل افشان
multi blade grap قلاب چند تیغه
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi bus system معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi chamber klin کوره چند محفظهای
multi circuit switch کلید سری
multi part stationery کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi prupose project طرح چند منظوره
multi stage press پرس چند طبقه
multi stage experiment ازمایش چند مرحلهای
multi stage amplifier امپلی فایر چند طبقه
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
multi conductor cable کابل چند رشتهای
multi speed motor موتور چند سرعتی
multi span bridge پل چند دهانه
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi segment magnetron ماگنترون با اند چند تیغهای
multi scan monitor مشابه 6632
multi purpose machine ماشین چند کاره
multi span deap beam تیر تیغه چند دهانه
multi spindle drilling machine ماشین مته با چند هرزگرد
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi-storey car park پارکینگ چند طبقه
multi-storey car park پارکینگ طبقاتی
multi section type rotary switch سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
perveance of a multi electrode valve(tub پروه انس لامپ چند قطبی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
level with each other در یک تراز
A level مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level ترازسازی
level out برابر کردن
he did his level best انچه از دستش برامدکرد
level best خیلی عالی
level best خیلی خوب
level best بسیارعالی
level with each other برابر
level out یکنواخت کردن
he did his level best کوتاهی نکرد
on the level <idiom> درستکار ،بی غل وغش
level تراز بنایی
level هدف در خط دید شماقرارگرفت
level مستقیم
level تراز سطح افقی افقی کردن
level پایه
level رده
level نشانه گرفتن
level همسطح کردن
level تراز کردن تراز
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level مسطح
level سطح ارتفاع
level همسطح
level مسطح شدن
level مسطح کردن
level ترازکردن
level سطح
level to تراز کردن
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
O level نمرهی قبولی در این امتحانات
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level تراز
level هم تراز
level یک دست
level میزان
level یک نواخت
level الت ترازگیری
level موزون هدف گیری
level سطح برابر
level هم پایه
level هموار
two level store انباره دو سطحی
camper level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
speed level مرحله سرعت
trophic level تراز خوراکی
speed level سطح سرعت
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level-headed معقولانه
to rake level با شن کش صاف کردن
to draw level بحریف رسیدن
to draw level باحریف برابرشدن
tilting level تراز حباب دار
surveyor's level ترازنقشه برداری
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
storage level تراز خزانه
stock level سطح ذخیره انبار
stock level سطح انبار
sound level شدت صوت
sound level شدت نسبی صوت
top-level توسط افراد عالیرتبه
top-level افراد عالیرتبه
transition level سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
split-level سه نیم اشکوبی
two level logic منطق دوسطحی
level-headed متعادل
level-headed ترازخوی
level-headed راستبین
level-headed معقول
split-level چند سطحی
white level تراز سفید
water level سطح اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level تراز اب
wage level سطح مزد
voltage level سطح فشارالکتریکی
voltage level سطح ولتاژ
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
two level subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
skill level پایه مهارت فنی
skill level پایه مهارت
significance level سطح معناداری
alidade level دستگاهسمتنما
lower level سطحپائینی
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level سطح روغن
noise level سطح پارازیت
noise level میزان خش
nesting level سطح لانهای
nesting level سطح اشیانهای
nesting level سطح تو در تویی
n level logic منطق N سطحی
still water level سطحسکونآب
upper level سطحبالایی
builder level تراز بنایی
top-level بلند پایه
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level memory حافظه یک سطحی
signal level سطح سیگنال
signal level سطح علامت
rotational level تراز چرخشی
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
reorder level سطح سفارش مجدد
protection level سطح حفافت
price level سطح قیمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com