English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
multi way switch کلید چند راهه
multi way switch کلید تبدیل
Search result with all words
multi circuit switch کلید سری
multi section type rotary switch سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
Other Matches
multi سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi-millionaire بسیار ثروتمند
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi level چند سطحی
multi-storey چندطبقه
multi-millionaires بسیار پولدار
multi ply چند لا
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi-millionaire بسیار پولدار
multi purpose چند منظوره
multi platform که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi pass چند گذری
multi meter سنجه چند کاره
multi mate مالتی میت
multi-coloured چندرنگه
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi-millionaires بسیار ثروتمند
multi tasking اجرای چندین کار
multi tasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi user چند کاربری
multi valued چند ارز
multi address با چند نشانی
multi way machine دستگاه چند راهه
multi channel چند کاناله
multi contact چند قطبی
multi stage چند مرحلهای
multi stage چند طبقه
multi part stationery کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi grid tube لامپ چند شبکه
multi blade grap قلاب چند تیغه
multi flame burner اجاق چند شعله
multi scan monitor مشابه 6632
multi bus system معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi contact plug دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi line spectrum طیف چند خطی
multi jet blowpipe بوری چند شعله
multi layer coil سیم پیچی چند لایه
multi layer weld جوشکاری چند لایه
multi chamber klin کوره چند محفظهای
multi color recorder نگارنده چند رنگ
multi electrode valve لامپ چند قطبی
multi conductor cable کابل چند رشتهای
multi conductor cable کابل افشان
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
multi prupose project طرح چند منظوره
multi stage amplifier امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment ازمایش چند مرحلهای
multi stage press پرس چند طبقه
multi stage production تولید چند مرحلهای
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding داربست چند طبقه
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi strand machine دستگاه چند رشتهای
multi terminal system سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi variate analysis تحلیل چند متغیره
multi span bridge پل چند دهانه
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
multi speed motor موتور چند سرعتی
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
multi window editor برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
A multi-storey building. ساختمان چندین طبقه
multi segment magnetron ماگنترون با اند چند تیغهای
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi purpose machine ماشین چند کاره
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
multi-ply yarn نخ چند لا
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
multi-ply plywood تختهچندخط
multi spindle drilling machine ماشین مته با چند هرزگرد
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi-storey car park پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park پارکینگ چند طبقه
multi span deap beam تیر تیغه چند دهانه
perveance of a multi electrode valve(tub پروه انس لامپ چند قطبی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
on off switch گزینه قطع و وصل
one way switch کلید یک پل
n way switch گزینه N راهی
switch راه گزین
one way switch کلید یکراهه
to switch off خاموش کردن
two way switch قطع و وصل کننده برق از دوطرف
x y switch کلید ایکس- ایگرگ
switch ترکه
on-off switch دکمهروشنوخاموش
on/off switch دکمهروشنوخاموش
two way switch کلید دو راهه
switch چوب زدن
switch گزینه
switch ثیر قرار میدهد
four way switch کلید صلیبی
switch over تعویض کردن برق
tr switch کلید فرگیر
the switch is on برق جریان دارد
the switch is on چراغ برق روشن است
the switch is on کلید برق باز است
the switch فن رو دست
to switch off قطع کردن اتصال
to switch off رابادیگری قطع کردن
to switch on روشن کردن
to switch on اتصال دادن جریان دادن
to switch on طرف صحبت کردن
three way switch کلید تبدیل
switch وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch وصل کردن برق
switch تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch off قطع جریان برق
switch تعویض جا
switch نافم حرکت
switch تغییر جهت دادن
switch سویچ
switch کلید
switch راه گزیدن
switch گزینه راه گزین
switch تعویض
switch جریان را عوض کردن
switch روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switch شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch سوزن دوراهی
switch سویچ برق سویچ زدن
switch قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switch یچ
asleep at the switch <idiom> متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
timer switch سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
standing switch رودست با مایه ارنج
timer switch کلید زمانی
throw over switch کلید لولایی
trigger switch دکمهبهراهانداختن
switch lock دکمهقفل
start switch دکمهشروعبهکار
autofocus on/off switch دکمهخاموشوروشنزون
tumbler switch قطع و وصل کن قپانی
transformer switch کلید ترانسفورماتور
dimmer switch کلیدخاموشکردنبرق
transfer switch کلید انتقال
lock switch کلیدقفل
software switch گزینه نرم افزاری
toggle switch سویچ چند وضعیتی
toggle switch گزینه ضامنی
toggle switch کلید چندوضعیتی
switch indicator گزینه نما
single way switch کلید یکراهه
sense switch سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
sense switch گزینهء احساس
selector switch انتخابگر
selector switch کلید گردان
selector switch شماره یاب
selector switch گزینه انتخاب کننده
selector switch گزینه
selection switch گزینه انتخاب
selection switch گزینه
scanning switch کلید انتن
snap switch کلید فنری
solenoid switch کلید مغناطیسی
switch horn سویچ مین شاخک دار
switch gear وسیله اتصال
switch fire انتقال تیر دادن
switch contact کنتاکت اتصال
switch cane نی بوریا
switch board تابلوی برق
switch board صفحه تقسیم برق
switch board صفحه کلید برق یاتلفن
switch blade تیغه کلید
stepping switch گزینه پلهای
switch line خط گزیده شده
starter switch سوئیچ استارتر
rotary switch کلیدگردان
rotary switch کلید دوار
rotary switch کلید دورانی
pendant switch کلید اویزان
switch point سوزن
switch position موضع رابط دفاعی
one pole switch کلید یک قطبی
switch position موضع دفاعی بینابین
oil switch کلید روغنی
switch register ثبات راه گزین
switch storage انباره گزینهای
switch theory نظریه راه گزینی
thermal switch سویچ حرارتی
three phase switch کلید جداکننده سه فاز
three phase switch ترنرسه فاز
plug switch کلید دو شاخهای
switch plug کلید دو شاخهای
rotary switch کلید گردان
rotary switch گزینه چرخشی
ribbon switch مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
reversing switch کلید برگشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com