Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
multiple choice item
پرسش چند گزینهای
Other Matches
multiple-choice
وابسته به پرسش چند پاسخی
multiple choice test
ازمون چند گزینهای
to take ones choice
یکی ازچند شق رابرگزیدن یااختیارکردن
at choice
باختیار خود
at choice
برحسب دلخواه
choice
گزینه
choice
منتخب
choice
چیز نخبه برگزیده
choice
انتخاب
choice
پسند
object choice
شیئی گزینی
word choice
بیان
to make a choice of
انتخاب کردن
choice of words
جمله بندی
word choice
جمله بندی
choice of technology
انتخاب تکنولوژی
Hobson's choice
انتخاب از روی ناچاری ناگزیر
Hobson's choice
پیشنهادی که چارهای جز قبول ان نیست
to make a choice of
برگزیدن
choice of words
بیان
forced choice
گزینه- بایست
economic choice
انتخاب اقتصادی
word choice
کلمه بندی
scracity and choice
کمیابی و انتخاب
domicile of choice
اقامتگاه انتخابی
freedom of choice
ازادی انتخاب
consumer's choice
انتخاب مصرف کننده
consumer choice
انتخاب مصرف کننده
choice point
نقطه گزینش
choice of words
کلمه بندی
I had no choice ( alternative ) but to marry her .
محکوم بودم که با اوازدواج کنم
error choice technique
شیوه خطا گزینی
theory of consumer's choice
نظریه انتخاب مصرف کننده
word choice test
ازمون واژه گزینی
free choice method
روش گزینش ازاد
a copious choice of food and drink
غذا و نوشیدنی فراوان
He left fily a few choice words.
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
toss a coin for choice of service of cou
شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
item
بابت
item
تعداد حروف و ارقام در داده
item
یک چیز مجزا در بین چندین چیز
item
قلم
item
یک فقره جزء
item
ماده
item
فقره
item
اقلام
item
رقم تکه
item
قطعه خبری
item
بخش
item
پرسش
item
قطعه
item
قلم جنس
item
رقم جنس
item
جنس وسیله
item
اقلام امادی
item
یک قلم
item analysis
تحلیل پرسش
item difficulty
دشواری پرسش
item manager
مدیر اقلام
item manager
مدیریت اقلام تدارکاتی
item number
شماره ردیف
secondary item
کالای تدارکاتی فرعی
secondary item
اقلام فرعی تدارکاتی
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
recoverable item
وسیله قابل اخراجات
nonrecoverable item
اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
nonrecoverable item
اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
end item
کالای ضروری
item number
شماره اقلام جنس
item number
شماره جنس
item of the agenda
اصل مطلب فهرست برنامه
test item
پرسش
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
test item
ماده ازمون
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
item weighting
وزن دادن به پرسشها
item validity
اعتبار پرسش
item selection
پرسش گزینی
item scaling
مقیاس یابی پرسشها
collector's item
مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
end item
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
critical item
اماد حساس
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
cyclic item
اقلام زنجیری
cyclic item
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
data item
قلم داده
data item
جزئیات اطلاعات
data item
موارد ذکرشده در اطلاعات
budget item
اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
budget item
اقلام نقدی
data item
قلم داده ها
end item
اقلام عمده
ban item
غیر مجاز
elementary item
قلم مقدماتی
ban item
کالای ممنوع الورود
data item
واحد داده
basic end item
اقلام اولیه اماد
basic end item
تجهیزات ووسایل اولیه
major end item
اقلام عمده امادی
major end item
اقلام عمده
component end item
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
item of written comment
رای
essential item list
فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
disposable end item
اماد یا اقلام قابل انهدام
item discrimination index
ضریب افتراق پرسش
disposable end item
امادمصرفی شدنی
item of written comment
پاسخ
item of written comment
نظر
multiple
ضرب چندتا
multiple
چند
multiple
گوناگون
multiple
چندین
multiple
چندگانه
multiple
مضروب
multiple
چند برابر
multiple
چند فاز چندگانه
multiple
مضرب
multiple
چندلا گوناگون
multiple
مضاعف
multiple
متعدد
multiple
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
multiple
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple star
ستاره چندگانه
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple telegraphy
تلگراف چندگانه
multiple regression
چندمتغیری
multiple stores
فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple regression
رگرسیون چند گانه
multiple reinforcement
تقویت چندگانه
multiple series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple well system
سیستم چند چاهی
multiple wire
چند سیمه
multiple sclerosis
فلج چندگانه
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
multiple integral
انتگرال چندگانه
[ریاضی]
multiple use key
استفادهمتعددکلید
multiple wire
چند رشتهای
multiple regression
رگرسیون
multiple regression
رگرسیون چند متغیره
common multiple
مضرب مشترک
multiple drill
تمرین چند یکانی
multiple cut off
برش چند متغیری
multiple correlation
همبستگی چند متغیری
multiple correlation
همبستگی چندگانه
multiple contact
کنتاکت دستهای
multiple contact
دسته کنتاکت
multiple connector
بست چند گانه
multiple circuit
مدار چند طبقه
multiple circuit
مدار چندگانه
multiple capacitor
خازن چندگانه
multiple cable
کابل چند رشتهای
multiple bond
پیوند چندگانه
multiple amplifier
تقویت کننده چند طبقه
multiple address
با نشانی چندگانه
multiple access
دستیابی چندگانه
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
multiple therapy
درمان تعاونی
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
multiple moment
گشتاور چندگانه
multiple personality
شخصیت چندگانه
multiple offence
حمله مرکب
multiple length
با درازی چندگانه
multiple key
کلید چند راه
multiple punch
منگنه چندگانه
multiple landuse
استفاده چندگانه زمین
multiple ionization
یونش مکرر
multiple images
تصاویر چندگانه
multiple precision
دقت چند برابر
multiple foul
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple gun
توپ چند لولهای
multiple pass printing
چاپ چند گذری
multiple access network
شبکه با دسترسی چندگانه
multiple address instruction
دستورالعمل چند ادرسه
multiple arch dam
سد چند قوسی
multiple arc lamp
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
multiple series condenser
خازن متغیر چند اتصالی
multiple address message
پیام چند ادرسه
multiple grid valve
لامپ چند شبکه
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
coefficient of multiple correlation
ضریب همبستگی چندگانه
multiple determination coefficient
ضریب تعین چند متغیری
index of multiple correlation
شاخص همبستگی چندگانه
law of multiple proportions
قانون نسبتهای اضعافی
lowest common multiple
کوچکترین مضرب مشترک
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiple exposure mode
چندحالته
multiple user system
سیستم چند استفاده کننده
multiple voltage system
روش چند ولتی
multiple contact switch
کلید پلهای
multiple job processing
پردازش چند کاره
multiple differential prediction
پیش بینی افتراقی چند متغیری
multiple discriminant function
تابع تشخیص چند متغیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com