English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English Persian
multiple connector بست چند گانه
Other Matches
connector رابط
connector اتصال
connector بست
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
D SUB connector ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود
DB connector CONNECTOR BUS DATA
connector متصل کننده
connector مین مسیر الکتریکی
connector در یک شبکه FDDI وسیلهای متصل کننده درانتهای فیبرنوری یا کابل مسی
connector اتصال دهنده
connector رسانا
connector تبدیل
connector در یک شبکه FDDI وسیلهای که روی یک تابلو نصب میشود ویک اتصال است
connector وسیله اتصال دهنده
connector وسیله اتصال
ST connector اتصالی در انتهای فیبرنوری
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
connector اتصالی
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
RJ connector استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
male connector متصل کننده نر
male connector دوشاخه نر
hose connector اتصالدهندهشلنگ
expansion connector صفحهاتصال
dividing connector رابطهمسبقیمتقسیمکننده
wiring connector رابط
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
plug connector پریز
female connector اتصال ماده
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
female connector بسط ماده
electrical connector اتصال برق
ediswan connector رابط ادیسوان
edge connector رابط لبه
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
D type connector اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
lamp connector رابط لامپ
IEC connector استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
connector symbol علامت اتصال
connector switch کلید رابط
connector plug دوشاخه رابط
logical connector رابط منطقی
tap connector سراتصال
AUI connector اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
battery connector رابط پیل باتری
cell connector رابط پیل باتری
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
box connector رابط جعبه
cable connector دو شاخه کابل
BNC T piece connector فلزی به شکل ح T که کارت آداپتور را به انتهای دو بخش RG وصل میکند کابل Loaxial باریک در نصب شبکههای اینترنت به کار می رود
dry cell connector رابط پیل خشک
high tension connector رابطارتفاعکشش
multiple چند
multiple مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple ضرب چندتا
multiple چندگانه
multiple مضروب
multiple چند برابر
multiple چند فاز چندگانه
multiple مضرب
multiple چندلا گوناگون
multiple مضاعف
multiple متعدد
multiple معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple چندین
multiple گوناگون
multiple نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
multiple معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple regression رگرسیون چند گانه
multiple regression چندمتغیری
multiple precision دقت چند برابر
multiple punch منگنه چندگانه
multiple regression رگرسیون چند متغیره
multiple regression رگرسیون
multiple personality شخصیت چندگانه
multiple offence حمله مرکب
multiple moment گشتاور چندگانه
multiple length با درازی چندگانه
multiple landuse استفاده چندگانه زمین
multiple key کلید چند راه
multiple ionization یونش مکرر
multiple images تصاویر چندگانه
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
multiple reinforcement تقویت چندگانه
multiple series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple use key استفادهمتعددکلید
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
multiple-choice وابسته به پرسش چند پاسخی
multiple wire چند رشتهای
multiple wire چند سیمه
multiple well system سیستم چند چاهی
multiple transformer مبدل با اتصال موازی
multiple telegraphy تلگراف چندگانه
multiple stores فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple star ستاره چندگانه
multiple integral انتگرال چندگانه [ریاضی]
multiple gun توپ چند لولهای
multiple foul خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple contact کنتاکت دستهای
multiple contact دسته کنتاکت
multiple circuit مدار چند طبقه
multiple circuit مدار چندگانه
multiple capacitor خازن چندگانه
multiple access دستیابی چندگانه
multiple address با نشانی چندگانه
multiple cable کابل چند رشتهای
multiple bond پیوند چندگانه
multiple amplifier تقویت کننده چند طبقه
multiple correlation همبستگی چندگانه
multiple correlation همبستگی چند متغیری
multiple cut off برش چند متغیری
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
multiple drill تمرین چند یکانی
multiple sclerosis فلج چندگانه
common multiple مضرب مشترک
multiple therapy درمان تعاونی
smallest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
law of multiple proportions قانون نسبتهای اضعافی
multiple address message پیام چند ادرسه
multiple arc lamp لامپ قوسی با اتصال چند گانه
multiple address instruction دستورالعمل چند ادرسه
index of multiple correlation شاخص همبستگی چندگانه
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
lowest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
coefficient of multiple correlation ضریب همبستگی چندگانه
multiple exposure mode چندحالته
multiple light fitting رابطچندلامپ
multiple grid valve لامپ چند شبکه
lowest common multiple کوچکترین مضرب مشترک
multiple absolute prediction پیش بینی چند متغیری مطلق
multiple arch dam سد چند قوسی
multiple contact switch کلید پلهای
multiple determination coefficient ضریب تعین چند متغیری
multiple pass printing چاپ چند گذری
multiple differential prediction پیش بینی افتراقی چند متغیری
multiple discriminant function تابع تشخیص چند متغیری
multiple dome dam سد چند گنبدی
multiple job processing پردازش چند کاره
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiple series condenser خازن متغیر چند اتصالی
multiple choice test ازمون چند گزینهای
multiple voltage system روش چند ولتی
multiple choice item پرسش چند گزینهای
multiple conductor cable کابل چند رشتهای
multiple cable joint مفصل انشعاب
multiple channel system سیستم چند کاناله
multiple unit valve لامپ مرکب
multiple user system سیستم چند استفاده کننده
multiple cable joint موف انشعاب
multiple cable joint اتصال کابل چند رشتهای
multiple loading operating system سیستم عامل بارکننده چندتایی
multiple-span beam bridge پلمیلهایچنددهانهای
lowest common multiple [LCM] کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
double multiple disc clutch کلاج چند صفحه- دوبل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com