English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
multiplication table جدول بس شماری
multiplication table جدول ضرب
multiplication table جدول ضرب [ریاضی]
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table . با مشت کوبیدن روی میز
multiplication ضرب
multiplication ضرب [ریاضی]
multiplication بس شماری
multiplication عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند
multiplication علامت نوشته شده یا چاپ شده x برای نمایش ضرب دو عدد
multiplication تکثیر
multiplication افزایش
multiplication افزایش تکثیر
gas multiplication تقویت گاز
multiplication sign نمادضرب
multiplication factor ضریب تقویت
multiplication of copies استنساخ
Multiplication and division . ضرب وتقسیم (ریاضیات )
matrix multiplication ضرب ماتریس [ریاضی]
post multiplication پس ضرب
multiplication time زمان ضرب
multiplication tables جدول بس شماری
frequency multiplication افزایش فرکانس
multiplication tables جدول ضرب
table طرح کردن
under the table <idiom> زیرمیزی
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table saw تابلونمایشگر
get table دست یافتنی
the f. of a table بطوریکه
the f. of a table باید
two way table جدول دو سویی
inner table میزداخلی
table look up جستجوی جدول
look up table جدول مراجعهای
table look up مراجعه به جدول
get table بدست اوردنی
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table تو گذاردن
table میزبازی
table در فهرست نوشتن
table از دستور خارج کردن
table خوان
table میز
table لوح جدول
table سفره
table جدول
table مطرح کردن
table به جدولی انتقال دادن
table به صورت جدول دراوردن
table لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table لیست
table لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table فهرست
table معوق گذاردن
table کوهمیز
table روی میز گذاشتن
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table of distribution جدول تقسیم اماد
table of equipment جدول ساز و برگ
table of organization جدول سازمان
table point جدول امتیازها
table set وسیله رومیزی
table spoon قاشق سوپ خوری
sand table میز مخصوص شن بازی بچه ها
serve at table پیشخدمتی کردن
time table جدول زمانی
to serve at table پیشخدمتی کردن
spelling table جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
tide table جگول جزر و مد
tide table جدول کشند
tide table نمودار جزر ومد یاکشند
table talk صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
table spoonful قاشق سوپخوری
state table جدول حالات
tier table میز کوچک
table money فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
table of distribution جدول توزیع
table of authorities جدول اولیا امور
table ware لوازم میز یا سفره
table utility برنامه کمکی جدولی
table tomb گورصندوقی وتخت
table telephone تلفن رومیزی
symbolic table جدول علائم
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
symbol table جدول علامت
symbol table جدول نمادها
tilting table میز نوسان دار
table water سفره اب زیر زمینی
table waters ابهای معدنی سر سفره
table comparator مقایسه کننده نوارها
table of allowance جدول سهمیه مجاز
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
table linen رومیزی
table linen دستمال سفره
table land زمین هموار
table lamp لامپ استاندارد
table instrument وسیله رومیزی
table set دستگاه میزی
table d'hote خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
swivel table میز نوسان دار
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
wait table <idiom> سرو کردن غذا
Lift up the table. سرمیز رابلند کن
trestle table میز سهپایه
table manners روشغذاخوردنفردی
pin-table صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
negotiating table جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
league table جدوللیگ
dinner table میزغذاخوری
dining table میزغذاخوری
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
truth table جدول ارزش [منطق] [ریاضی]
table beet چغندر
earth-table رج بنا
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
communion-table [میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
basement-table [پی را روی زمین ساختن]
altar-table میز مقدس در کلیسا
table carpet فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
the leg of the table پایه میز
lay the table چیدن میز
bargaining table جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
table mixer توپتنیسرویمیز
table extension صفحهانقراض
truth table روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
truth table در جبر بولی
truth table دو مقدار
truth table جدول صحت
truth table جدول درستی
trivet table میز سه پایه
transfer table میز انتقال
training table میز ناهارخوری در اردو
to rap on the table دست یا چیز دیگری روی زمین
to lay on the table بوقت دیگر موکول کردن
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
truth table جدول درستی جذول صحت
turn table میز سمت
table cut تراشتختهای
printer table میزچاپگر
outer table تختهخارجی
feed table صفحهعلوفه
extending table میزبازشو
computer table میزکامپیوتر
where is my place at the table جای من در سر میز کجاست
virtual table جدول مجازی
vigenere table جدول رمز وی گنر
type table نوع جدول تیر
type table نوع جدول سازمان
turn table سینی گردش درسمت
time table جدول زمان بندی
fly table میز تا شونده
drilling table میز مته کاری
drawing table میز نقشه کشی
drain table میز قطران
deviation table جدول انحراف
deviation table جدول انحراف مغناطیسی
delivery table میز تحویل
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
decision table جدول تصمیم گیری
decision table جدول تصمیم
decision table جدول تصمیمی
decimal table جدول تصمیمی
data table جدول داده ها
drip table میز چکانش
earth table سنگ رگی
firing table جدول تیراندازی
firing table جدول تیر
external table جدول برونی
expectancy table جدول انتظار
expansion table میز کشویی
expansion table میز کشابی
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
end table عسلی
end table میزکوچک دم دستی
embarkation table جدول قابلیت بارگیری
embarkation table جدول بارگیری
earth table رج بنا
convertible table میزتاشو
convertible table میز صحرایی تا شونده
water table سطح ایستای
coffee table میزپیشدستی
periodic table جدول تناوبی
periodic table جدول دورهای
table cloth رومیزی
table cloth سفره
table tennis پینگ پنگ
table tennis تنیس روی میز
table tennis بازی پینگ پنگ
dressing table میز اینه داروکشودار
water table سطح ابهای زیر زمین
water table سطح ایستائی اب
conversion table جدول تبدیل
contingency table جدول وابستگی
water table ابخوان سفره
console table میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
collapsible table میز تاشو
circular table میز گرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com