Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
municipal court
دادگاه شهرداری
municipal court
دادگاه داخلی
Other Matches
municipal
وابسته بشهرداری
municipal
شهری
municipal
بلدی
municipal
مربوط به شهرداری
municipal
داخلی
municipal law
حقوق داخلی
municipal engineering
مهندسی شهرسازی
municipal engineering
شهرسازی
municipal road
راه روستایی
municipal budget
بودجه شهرداری
municipal road
راه فرعی
municipal councillor
عضو انجمن شهر
municipal council
انجمن شهر
municipal council
انجمن شهرداری
municipal spending
مخارج شهرداری
municipal revenue
درامد شهرداری
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court
دربار
court
دادگاه افهار عشق
court
خواستگاری
court
دادگاه
court
عشق بازی کردن
court
زمین ورزشهای محوطهای
the court above
محکمه بالاتر
right court
زمین سرویس سمت راست
court of a
محکمه استیناف
court
محکمه
court
حیاط
court
بارگاه
out of court
داد باخته
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
out of court
محکوم علیه
to appear before the court
در دادگاه ظاهر شدن
half court
زمین سرویس
practice court
دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
service court
محل فرود سرویس
service court
محل فرود سرویس اسکواش
squash court
زمین بازی اسکواش
summary court
دادگاه بدوی
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
to court favour
توجه و التفات کسی را طلب کردن
superior court
دادگاه عالی
the superme court
دیوانعالی کشور
religious court
محکمه شرع
tennis court
07/32 در59/01 متر
superior court
دادگاه تمیز
supreme court
دیوان عالی کشور
supreme court
دیوان تمیز
tennis court
زمین تنیس
rear court
انتهای زمین
police court
کلانتری
police court
ضابطین شهربانی
playing court
زمین بازی
peace court
دادگاه بخش
out door court
زمین هوای ازاد
open court
دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
open court
محکمه عمومی
police court
محکمه خلاف
president of the court
رئیس دادگاه
prize court
شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
probate court
دادگاه وصایا و ارث
probate court
محکمه امور حسبی
peace court
صلحیه
provost court
دادگاه پادگانی
provost court
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
police court
دادگاه خلاف
to pay court
عرض بندی کردن
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
base-court
حیات بیرونی
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
to bring somebody before the court
[s]
کسی را دادگاه بردن
ball is in your court
<idiom>
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
to have recourse to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to apply to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نوبت تو است.
court division
بخش دادگاه
court division
دادگاه
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
contempt of court
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
to settle out of court
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
out of court settlement
توافق بدون محکمه
[حقوق]
court shoes
رجوع شود به pump
court shoe
رجوع شود به pump
volleyball court
9 در 81 متر
volleyball court
زمین والیبال
trial court
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
traffic court
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court
دادگاه عبور و مرور
traffic court
دادگاه تخلفات رانندگی
to put out of court
از دستور خارج کردن
kangaroo court
دادگاه پوشالی
kangaroo court
دادگاه غیرقانونی
kangaroo court
<idiom>
hold court
<idiom>
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
High Court
دادگاهویژهجرائممهم
crown court
دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law
دادگاه
right service court
داورسرویسراست
court referee
داورزمینبازیسرپوشیده
centre court
حیاطمیانی
law court
دادگاه قضایی
kangaroo court
دادگاه مندرآوردی
to put out of court
شایسته مطرح کردن ندانستن
cross court
بسمت مخالف زمین در قطر
court order
قرار صادره از دادگاه
court of review
دادگاه تجدید نظر
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province
دادگاه استان
assize court
محاکم سیار جنایی
assize court
دادگاه جنایی
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
court of justice
دادگاه
change court
تعویض زمین
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court procedure
محاکمه
criminal court
دادگاه جنایی
criminal court
راز و نیاز کردن
court of appeal
دادگاه استیناف
court of appeal
دادگاه پژوهش
criminal court
عشق بازی کردن
criminal court
محکمه جنائی
court yard
حیاط
court of appeal
دادگاه عالی محکمه استیناف
court tennis
تنیس داخل سالن
court session
جلسه دادگاه
court of grievances
دادگاه مظالم
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial
دادگاه نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games
بازیهای محوطهای
court card
سرباز
court card
بی بی
court card
صورت :شاه
country court
دادگاه بخش
contempt og court
اهانت به دادگاه
clerk of the court
کاتب
circuit court
دادگاه استیناف
court of first instance
دادگاه بدوی
court of first instance
محکمه بدایت
court of first instance
دادگاه شهرستان
court of appeals
دادگاه استیناف
juvenile court
دادگاه نوجوانان
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
court material
دادگاه نظامی
court martiall
شورای نظامی
court martiall
دادگاه نظامی
circuit court
دادگاه منطقهای
commercial court
دادگاههای صنفی
left court
زمین سرویس سمت چپ
international court
دادگاه بین المللی
court-martial
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
inns of court
کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
court of inquiry
کمیسیون تحقیق
court of inquiry
دادگاه تفتیش
court of inquiry
بازپرسی
court of iquiry
دادگاه رسیدگی
lower court
محکمه تالی
kangoroo court
دادگاه محلی
kangoroo court
دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
magistrates court
دادگاه جنحه
jurisdiction of the court
صلاحیت دادگاه
juvenile court
دادگاه اطفال
judicial court
دادگاههای دادگستری
judicial court
محاکم عدلیه
odd court
زمین سرویس سمت چپ
martial court
دادگاه نظامی
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
dut of court
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
court of appeal
دادگاه استان
district court
صلحیه
court of appeal
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
district court
دادگاه بخش
disciplinary court
دادگاه انتظامی محکمه اداری
disciplinary court
محمکه انتظامی
front court
نیمهای که به ان حمله میشود
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
motor court
متل
mid court
وسط زمین
military court
دادگاه نظامی
high court of
دیوانعالی کشور
high court of
دیوانعالی تمیز
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
moot court
دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
chief clerk of the court
مدیر دفتر دادگاه
to give evidence before the court
در دادگاه گواهی دادن
civil court division
بخش دادگاه مدنی
appeal to the supreme court
فرجام خواستن
criminal court division
بخش دادگاه جنایی
to apply to the court of arbitration
به دادگاه حکمیت رجوع کردن
[حقوق]
one who appeals to the supreme court
فرجام خواه
small claims court
دادگاه دعاوی کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com