Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (7 milliseconds)
English
Persian
music box
جعبه محتوی ساز کوکی
Search result with all words
music
موزیک
music
موسیقی
music
اهنگ
music
خنیا رامشگری
music
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
music hall
اطاق ساز ورقص
music hall
سالن موسیقی
music halls
اطاق ساز ورقص
music halls
سالن موسیقی
an airy music
ساز یا موزیک با روح
computer music
موسیقی کامپیوتری
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
ear for music
گوش
ear for music
موسیقی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
high fidelity music reproducing system
سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
indiental music
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
indiental music
موزیک همراه
instructor of music
مشاق موسیقی
martial music
مزیک جنگی یا نظامی
music chip
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
music mistress
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
music of the spheres
اهنگ حرکات افلاک
music stool
کرسی پیانو زنان
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
music therapy
موسیقی درمانی
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
to a ones voice to music
صدای خودراباسازجفت کرد
to face the music
دلیرانه با چیزی روبرو شدن
to perform a piece of music
ساز زدن
to perform a piece of music
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
to set a poem to music
اهنگ برای شعری ساختن
chamber music
موسیقی مجلسی
music stands
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
sheet music
نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soul music
سول
music rest
خروجموزیک
piped music
موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
rock music
موسیقیRock
To compose music (potery) .
آهنگ ( شعر ) ساختن
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
To accpt the consequences . to face the music .
پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
face the music
<idiom>
پذیرش نسخه
music to one's ears
<idiom>
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
to let music wash over somebody
به موسیقی متن گوش دادن
[اصطلاح روزمره]
make music
موسیقی ساختن
play music
موسیقی ساختن
make music
موزیک ساختن
play music
موزیک ساختن
make music
آهنگ ساختن
play music
آهنگ ساختن
ambient music
موسیقی متن
background music
موسیقی متن
ambient music
موزیک متن
background music
موزیک متن
ambient music
موسیقی پس زمینه
background music
موسیقی پس زمینه
music track
تیتر آهنگ
music track
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
college of
[music, technology,...]
دانشگاه فناوری
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com