English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
English Persian
naked reverse حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
Other Matches
naked <adj.> عاری
naked بی مدرک
naked لخت
naked عادی
naked عریان
naked برهنه
naked of عاری از
naked boys پیاز حضرتی
naked boys سورنجان
naked lady پیاز حضرتی
naked strangle فشارازجانبگلو
naked lady سورنجان
stark naked عور
stark naked بکلی برهنه
stark naked لخت
To undress . to strip one self naked . لخت شدن
Stark naked . In the nude . لخت وبرهنه
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
reverse کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
reverse حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverse سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse حرکت در جهت مخالف
reverse حرکت درخلاف جهت . ارسال
reverse داده ازگیرنده به فرستنده
reverse معکوس
reverse عکس ضد
reverse برگشتن
reverse معکوس کردن
reverse نقض کردن واژگون کردن
reverse برگرداندن پشت و رو کردن
reverse شکست وارونه کردن
reverse بدبختی
reverse پشت
reverse معکوس کننده
reverse وارونه
reverse شکستنی مخالف
reverse خلاف جهت
reverse فهر
reverse نقض کردن
reverse لغو کردن
reverse بدل کاری
instead of the reverse بجای وارونه این
reverse slope شیب معکوس
reverse speed سرعت معکوس
reverse thrust تراست معکوس
reverse video کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
reverse video صفحه نمایش معکوس
reverse video ویدئوی معکوس
reverse slope ضد شیب
the reverse of the medal طرف یا جنبه دیگر موضوع
to suffer a reverse شکست خوردن
forward/reverse جلو/عقببرنده
reverse polarity پلاریته معکوس
reverse pitch گام معکوس
reverse osmosis اسمز معکوس
reverse gear دنده معکوس
double reverse شوت برگردان به دروازه
indian in reverse هندی معکوس
reverse bias تغذیه معکوس
reverse gears دنده معکوس
reverse bias پیشقدر معکوس
reverse control کنترل معکوس
reverse current جریان معکوس
reverse dive شیرجه وارونه
reverse image تصویر وارونه
reverse current cutout افتامات
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
fireman's carry from outside and reverse پیچ یک دست و یک پا از پشت دست
The car is in the reverse gear. اتو موبیل توی دنده عقب است
reverse stitch button دکمهوارونهکنندهدوخت
reverse slide change تعویضاسلایدوارونه
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
auto reverse button دکمهمعکوساتوماتیک
maximum reverse r.m.s. voltage ولتاژ سد موثر حداکثر
reverse flow engine توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
king's indian in reverse هندی شاه معکوس
reverse chicken wing نوعی کلید کشی
reverse side of metal work پشت کار فلزی
reverse current circuit breaker مدارشکن جریان معکوس
leg ride and reverse chicken wing سگک قفل قیصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com