Dictiornary-Farsi | narrow market | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
narrow market	بازار محدود


Other Matches

narrow	تنگ
narrow	کم پهنا
narrow	باریک
narrow	دراز وباریک
narrow	محدود باریک کردن
narrow	محدود کردن کوته فکر
to go narrow	تنگ تنگ راه رفتن
narrow mindedly	از روی نظر تنگی
narrow minded	دهاتی
narrow minded	بدون سعه نظر
narrow minded	کوته فکر
narrow mindedly	کوته نظرانه
narrow mindedly	با فکر محدود متعصبانه
narrow mouthed	دهن باریک
narrow necked	گردن باریک
of narrow views	نظر تنگ
of narrow views	تنگ نظر
we had a narrow majority	بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
the narrow house	خانه تنگ و تاریک
the narrow house	گور قبر
to have a narrow esape	جان مفت بدربردن
to have a narrow escape	جان مفت بدربردن
I had a narrow escape.	خطر از سرم ( بغل گوشم ) پرید
narrow eyed	تنگ چشم
narrow minded	کوتاه نظر
narrow headed	سر باریک
narrow circumstances	فاقه
narrow circumstances	تنگی سختی
narrow circumstances	تهیدستی
narrow circumstances	تنگدستی
narrow escape <idiom>	بدون هیچ خطایی فرارکردن
narrow-minded	متعصب
narrow-minded	کوته فکر
narrow-minded	نظرتنگ
narrow goods	کاذی باریک
narrow minddedness	تعصب
narrow goods	نوار قیطان
narrow interpretation	تفسیر مضیق
narrow leaved	باریک برگ
narrow minddedness	کوتع نظری
narrow minddedness	کوتع فکری
narrow minddedness	نظر تنگی
narrow strip mill	نورد نوار باریک
narrow edged hoe	تیشه دم قلم
narrow band ISDN	نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
narrow carving chisel	مغار کبریتی
narrow band filter	صافی فلزات باریک
market value	قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
market value	ارزش
market value	در بازار قیمت بازار
market value	ارزش بازاری
in the market for <idiom>	خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market value	قیمت بازار
down-market	رجوع شود به downscale
market	بازار فروش [اقتصاد]
outside market	بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market	درمعرض فروش قرار دادن
market	به بازار عرضه کردن
off-market <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
market	بازار
market	محل داد وستد
market	مرکزتجارت
market	فروختن
market	در بازار دادوستد کردن
to put on the market	فروختن
to place on the market	به بازار عرضه کردن
to place on the market	درمعرض فروش قرار دادن
to put on the market	درمعرض فروش قرار دادن
market socialism	سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
imperfect market	بازار ناقص
market survey	بررسی بازار
market risk	خطر بازار
market segmentation	تقسیم بازار
market segmentation	تجزیه بازار
market share	سهم بازار
market structure	ساخت بازار
market structure	بنیان بازار
market system	نظام بازار
market trends	روندهای بازار
market trust	بازار انحصاری
financial market	بازار مالی
There is no market for it in Iran .	درایران مصرفی ندارد
over-the-counter market	بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
off-market purchases	خرید در بیرون از بورس
market review	بررسی بازار
the market is dull	بازار کساداست
seller's market	بازار فروشنده
flea market <idiom>	بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
To depress the market .	بازار را کساد کردن
to make a market of	معامله کردن
to make a market of	با کالای دیگرمعاوضه کردن
to rig the market	با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
wage market	بازار دستمزد
On the free market .	دربازار آزاد
widening of market	گسترش بازار
market gardening	شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
cattle market	محلفروشاحشام
labour market	متقاضیکار
market garden	مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
the market is dull	بازار راکد است
target market	بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
spot market	بازار معاملات نقدی
to put on the market	به بازار عرضه کردن
organized market	بازار سازمان یافته
to place on the market	فروختن
oil market	بازار نفت
perfect market	بازار کامل
price market	وضع کردن قیمت در انحصار
rig the market	با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
securities market	بازار اوراق بهادار
security market	بازار اوراق بهادار
carpet market	بازار فرش
seller's market	بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
sharing the market	تقسیم بازار
soft market	بازار با تقاضای خوب
spot market	بازار نقدی
market gardener	باغکار سبزیکار
market prices	قیمتهای تعیین شده در بازار
open market	بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
credit market	بازار اعتباری
Common Market	بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
cornering the market	خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering the market	قبضه نمودن بازار
commodity market	بازار کالای مصرفی
commodity market	بازار مواد اولیه
commodity market	بازار کالا
capital market	بازار سرمایه
buyers market	بازار خرید
dead market	بازار کساد
dead market	بازار کم فروش
free market	بازار ازاد
fair market	بازار مکاره
fair market	هفته بازار
exchange market	بازار اسعار
exchange market	بازار داد و ستد
easty market	بازاراست تا
Common Market	بازار مشترک
domestic market	بازار داخلی
Common Market	جامعه اقتصادی اروپا
buyer's market	بازار مناسب برای خریدار
buyer's market	بازاری که درکنترل خریدارست
Common Market	بلژیک
black market	بازار سیاه
stock market	بورس کالاهای مختلف
stock market	بورس سهام وارز
market economy	اقتصاد بازار
flea market	بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market	سمساری
money market	بازار پول
market research	بررسی بازار
market research	تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research	بازارپژوهی
black market	دربازارسیاه معامله کردن
market economy	اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
bullish market	بازار رو به رونق
bullish market	بازار احتکاری
bullion market	بازار شمش
bull the market	بازار را گرم کردن
break into the market	در بازار رسوخ کردن
Common Market	فرانسه لوکزامبورگ و هلند
bearish market	بازار رو به افول
market economies	اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies	اقتصاد بازار
market research	تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
market imperfection	ناقص بودن بازار
market imperfection	نقص بازار
market place	بازار
market places	بازار
market functions	وفائف بازار
market freedom	ازادی تجاری
market freedom	ازادی بازار
market forces	عوامل موثردر بازار
market information	اطلاعات و دادههای بازار
market leader	پیشقدم در بازار
market leader	پیشرو بازار
market prices	قیمتهای بازار
market price	قیمت بازار
market penetration	نفوذ به بازار
market overt	بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
market overt	بازار اشکار
market oriented	بازاری
market opportunity	فرصت بازار
market mechanism	مکانیسم بازار
market mechanism	طرز کار بازار
market leader	دارای رهبریت بازار
market forces	نیروهای بازار
market failure	شکست بازار نارسائی بازار
market failure	ناتوانی بازار
home market	بازار داخل کشور
home market	بازار داخلی
gold market	بازار طلا
futures market	بازار خرید و فروش سلف
open market	بازار باز
market oriented	در جهت بازار
foreign market	بازار خارج
buyer's market	بازار خرید
falling market	بازار رو به زوال
idols of the market	اوهام ناشی از سخن وامیزش
labor market	بازار کار
market equilibrium	تعادل بازار