Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
natural ground level	تراز زمین طبیعی
Other Matches
natural ground	زمین طبیعی
ground level	سطح زمین
ground level	تراز زمین
original ground level	تراز زمین طبیعی
slight drifting snow at ground level	بارشبرفاندکدرسطحزمین
heavy drifting snow at ground level	بارشبرفسنگیندرسطحزمین
natural	دیوانه عادی
natural	احمق
natural	مسلم استعداد ذاتی
natural	بدیهی
natural	جبلی
natural	ذاتی فطری
natural	نهادی
natural	سرشتی
natural	طبیعی
natural right	حق طبیعی
natural	نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
natural	زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural	حرکت در عنوان
natural	قهری
natural	فطری
natural	ذاتی
natural endowments	موهبت طبیعی
natural endowments	بخششهای طبیعت
natural frequency	بسامد طبیعی
natural economy	اقتصاد غیرپولی
natural economy	اقتصاد طبیعی
natural order	نظم طبیعی
natural easement	حق ارتفاق طبیعی
natural english	گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر
natural erosion	فرسایش نابهنجار
natural erosion	فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
natural erosion	فرسایش طبیعی
natural excitation	تحریک طبیعی
natural form	وضع بدن هنگام تیراندازی
natural foundation	پی طبیعی
natural frequency	فرکانس طبیعی
natural group	گروه طبیعی
natural endowment	موهبت طبیعی
natural disaster	حوادث طبیعی بد
natural disaster	بلایای طبیعی
natural asphalt	اسفالت طبیعی
natural selection	فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
natural selection	انتخاب طبیعی
natural resources	منابع طبیعی
natural history	تاریخ طبیعی
natural gas	گاز طبیعی
natural childbirth	زایمان طبیعی
natural competition	رقابت طبیعی
natural child	طفل حرامزاده
natural child	بچه نامشروع
natural capacity	فرفیت طبیعی
natural bridge	پل طبیعی
natural bed	بستر طبیعی
natural asphalt	قیر طبیعی
natural agents	عوامل طبیعی
natural abundace	فراوانی طبیعی
natural sciences	علوم طبیعی
natural guardian	ولی قهری
natural fiber	الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
natural products	مواد طبیعی
natural philosophy	طب
natural philosophy	دارو
natural philosophy	کار کن مسهل
natural philosophy	طبابت
natural silk	ابریشم طبیعی
natural philosophy	پزشکی
natural philosophy	درمان
natural color	رنگ ذاتی جسم
natural color	رنگ طبیعی
natural philosopher	فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
natural purification	پالایش طبیعی
natural puzzolane	سیمان طبیعی یا پوزلان
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
natural ventilation	تهویه طبیعی
natural vibration	نوسان طبیعی
natural vibration	نوسان ازاد
natural wavelength	طول موج طبیعی
natural year	سال طبیعی
natural sources	منابع طبیعی
natural slate	سنگ لوح
natural silk	ابریشم طبیعی
natural resin	صمغ طبیعی
natural reserves	ذخائر طبیعی
natural recharge	تغذیه طبیعی
natural recalculation	محاسبه مجدد طبیعی
natural philosopher	حکیم مادی
natural phenomena	حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
natural phenomena	اثار طبیعی
natural magnet	مغناطیس طبیعی
natural guardianship	ولایت قهری
natural logarithm	لگاریتم نپری
natural logarithm	لگاریتم طبیعی
natural law	حقوق طبیعی
natural sponge	اسفنجطبیعی
natural arch	کمانطبیعی
natural language	زبان طبیعی
natural horizon	horizon visible
natural historian	تاریخ نویس
natural habitat	بوم طبیعی
natural monopoly	انحصار طبیعی
natural number	عددطبیعی
natural number	عدد طبیعی
natural person	شخص حقیقی
natural rubber	لاستیک طبیعی
natural person	شخص طبیعی
natural or born f.	خل مادرزاد
Let it take its natural cours.	بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
natural persons	اشخاص طبیعی
natural obstacle	مانع طبیعی
natural rubber	کائوچو
natural unemployment rate	نرخ بیکاری طبیعی
natural water table	سطح ایستابی طبیعی
natural gas firing	سوخت گاز طبیعی
natural dispostion of the heart	فطرت
price as natural ice	یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
natural rock asphalt	سنگ قیر
natural language processing	پردازش زبان طبیعی
liquified natural gas	گاز مایع طبیعی
natural rate of growth	نرخ رشد طبیعی
natural rate hypothesis	هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
natural rate of interest	نرخ بهره طبیعی
natural rate hypothesis	فرضیه نرخ طبیعی
natural rate hypothesis	فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
moderator: natural water	شاخصآبطبیعی
fuel: natural uranium	سوختاورانیمطبیعی
to die a natural death	در اثر مرگ طبیعی مردن
Observation of natural phenomena .	ملاحظه پدیده های طبیعی
I am a great believer in using natural things for cleaning.	من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
level	یک نواخت
level	هم پایه
level	هم تراز
level	سطح برابر
level	هموار
level	الت ترازگیری
level	میزان
level	یک دست
level	موزون هدف گیری
level	تراز سطح افقی افقی کردن
level	پایه
level	رده
level	نشانه گرفتن
level	مسطح شدن
level	مسطح کردن
level	ترازکردن
level	ترازسازی
level	سطح
level	تراز
level best	خیلی خوب
level best	خیلی عالی
level to	تراز کردن
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
level best	بسیارعالی
level out	یکنواخت کردن
level out	برابر کردن
he did his level best	کوتاهی نکرد
he did his level best	انچه از دستش برامدکرد
on the level <idiom>	درستکار ،بی غل وغش
level	سطح ارتفاع
level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level	استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level	کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
A level	مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level with each other	برابر
O level	آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level with each other	در یک تراز
level	مسطح
level	مستقیم
level	هدف در خط دید شماقرارگرفت
level	تراز بنایی
O level	نمرهی قبولی در این امتحانات
level	همسطح کردن
level	همسطح
level	تراز کردن تراز
level gage	اندازه گیر سطح
level of confidence	سطح اطمینان
low level	مقام پست وکوچک
low level	در سطح پایین
level buble	حباب تراز
level colour	رنگ یکدست یا یکنواخت
level control	کنترل سطح
low level	در ارتفاع کم
level land	زمین مسطح
low level	فرومایه
interference level	سطح پارازیت
injection level	سطح تزریق
initial level	سطح اولیه
input level	سطح ورودی
gear level	تبدیل کردن
level wind	وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
level two cache	حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
gear level	دسته دنده
impedance level	مقاومت موجی
level tone	اهنگ یکنواخت
insulation level	سطح ایزولاسیون
low level	پست
intensity level	سطح روشنایی
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
input level	سطح دریافتی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com